1. an uphill city
یک شهر مرتفع
2. the uphill fight for the abolition of slavery
پیکار پر مشقت برای برانداختن بردگی
3. riding a bicycle uphill is difficult
دوچرخه سواری در سربالایی دشوار است.
4. the road goes uphill
جاده رو به بالا می رود.
5. He had been running uphill a long way.
[ترجمه ترگمان]راه درازی را در پیش گرفته بود
[ترجمه گوگل]او راه طولانی در حال حرکت بود
6. The last part of the race is all uphill.
[ترجمه ترگمان]آخرین بخش مسابقه صعود کردن به سربالایی است
[ترجمه گوگل]آخرین قسمت مسابقه همه شلوغ است
7. The last mile is all uphill.
[ترجمه ترگمان]یک مایل آخر همه سربالایی است
[ترجمه گوگل]آخر آخر همه قله است
8. He has an uphill battle against rheumatics.
[ترجمه ترگمان]او مبارزه ای دشوار علیه rheumatics دارد
[ترجمه گوگل]او یک مبارزه سخت در برابر رماتیسم انجام داده است
9. After the recent scandal, he faces an uphill struggle to win back public support before the next election.
[ترجمه ترگمان]پس از رسوایی اخیر، او با تلاش برای جلب حمایت مردم قبل از انتخابات بعدی مواجه است
[ترجمه گوگل]پس از رسوایی اخیر، او برای مبارزه با حمایت عمومی قبل از انتخابات آینده مواجه است
10. He has an uphill battle against rheumatism.
[ترجمه ترگمان]او مبارزه ای دشوار علیه روماتیسم در پیش دارد
[ترجمه گوگل]او یک مبارزه عجیب و غریب علیه روماتیسم است
11. It had been an uphill struggle to achieve what she had wanted.
[ترجمه ترگمان]تلاش سختی برای رسیدن به چیزی بود که او می خواست
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به آنچه که می خواست، مبارزه شدید بود
12. It'll be an uphill struggle/battle/fight to get the new proposals accepted.
[ترجمه ترگمان]مبارزه \/ مبارزه \/ مبارزه برای دستیابی به پیشنهادهای جدید پذیرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این یک مبارزه سخت است / جنگ / مبارزه برای دریافت پیشنهادات جدید پذیرفته شده است
13. He faces an uphill struggle to be fit in time for the championships.
[ترجمه ترگمان]او با مبارزه دشواری مواجه است که باید در زمان رقابت های ورزشی مناسب باشد
[ترجمه گوگل]او برای مبارزه با قهرمانی تلاش می کند
14. The walk from the village to Greystones was uphill all the way.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن از دهکده به Greystones در سربالایی بود
[ترجمه گوگل]راه رفتن از روستای به گریستون ها تا به حال تمام شده بود
15. Trying to change attitudes to disability is an uphill struggle.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای تغییر نگرش ها نسبت به معلولیت یک مبارزه دشوار است
[ترجمه گوگل]تلاش برای تغییر نگرش به معلولیت یک مبارزه سخت است