1. A tidal wave caused by the earthquake hit the coast causing catastrophic damage.
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد ناشی از زلزله به ساحل برخورد کرد و باعث خسارت فاجعه باری شد
[ترجمه گوگل]موج ناگهانی ناشی از زلزله به ساحل منجر به آسیب فاجعه بار شد
2. Several villages have been destroyed by a huge tidal wave.
[ترجمه ترگمان]چندین روستا با یک موج عظیم جزر و مد تخریب شده اند
[ترجمه گوگل]چندین روستا با یک موج عظیم از بین رفته اند
3. Many animals were drowned by the tidal wave.
[ترجمه ترگمان]امواج جزر و مد بسیاری از حیوانات را غرق کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات توسط موج های جزر و مدی غرق شدند
4. Voters were swept away on a tidal wave of enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان با موجی از شور و شوق از آنجا دور شده بود
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان در جریان موجی از شور و شوق قرار گرفتند
5. The tidal wave dashed the ship against the rocks.
[ترجمه ترگمان]موج tidal کشتی را به سمت صخره ها پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]موج نزولی کشتی کشتی را در مقابل سنگ ها فرو ریخت
6. The tidal wave formed a terrifying wall of water.
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد یک دیوار مخوف آب را شکل داد
[ترجمه گوگل]موج نزولی یک دیوار وحشتناک از آب تشکیل شده است
7. The tidal wave inundated vast areas of cropland.
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد مناطق وسیعی از زمین های زراعی را زیر آب برد
[ترجمه گوگل]موج نزولی موجب فرو ریختن مناطق وسیعی از گیاهان زراعی شد
8. The proposed tidal barrage would generate enough electricity to supply between 60 000 and 80 000 homes.
[ترجمه ترگمان]این سیل بند جزر و مد پیشنهادی، برق کافی برای تامین انرژی بین ۶۰۰۰۰ تا ۸۰ هزار خانه را تولید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مخازن پیشنهادی برای تولید برق کافی برای تامین 60 تا 80 هزار خانه تولید می کنند
9. A powerful tidal wave struck Jamaica, killing 2000.
[ترجمه ترگمان]یک موج قدرتمند جزر و مد به جامائیکا حمله کرد و ۲۰۰۰ را کشت
[ترجمه گوگل]یک موج قدرتمند ناشی از باد در جامائیکا کشته شد و در سال 2000 کشته شد
10. The water displaced by the landslides created a tidal wave.
[ترجمه ترگمان]آب آواره شده در اثر رانش زمین، موجی از جزر و مد ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]آب جابجا شده توسط رانش زمین موج ایجاد شد
11. The tidal stream or current gradually decreases in the shallows.
[ترجمه ترگمان]جریان جزر و مد یا جریان به تدریج در آب های کم عمق کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]جریان یا جریان جوی در تدریج در کم عمق کاهش می یابد
12. A tidal current turbine is similar in principle to a windmill.
[ترجمه ترگمان]توربین جریان جزر و مدی شبیه به یک آسیاب بادی است
[ترجمه گوگل]توربین فعلی جزر و مد در اصل به یک آسیاب بادی مشابه است
13. The river is tidal up to this bridge.
[ترجمه ترگمان]رودخانه به این پل tidal
[ترجمه گوگل]رودخانه به این پل معلق است
14. Tidal stress and gravitational asymmetries had pulled the sphere out of shape. Newtonian mechanics had done the rest.
[ترجمه ترگمان]استرس Tidal و asymmetries گرانشی کره را از شکل بیرون کشیده بودند مکانیک نیوتونی هم این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]استرس جزر و مد و عدم تقارن گرانشی این حوزه را از شکل بیرون کشیدند مکانیک نیوتنی بقیه را انجام داده است
15. She is suddenly engulfed by a tidal wave of self-loathing.
[ترجمه ترگمان]ناگهان موجی از احساس بیزاری از خود در او فرو رفت
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی از یک موج نزولی خودخواهانه فرو ریخته است