1. heavy rains washed away the topsoil
باران سنگین رو خاک را شست و برد.
2. The topsoil has been almost completely washed away.
[ترجمه ترگمان]خاک سطحی تقریبا به کلی شسته شده
[ترجمه گوگل]خاک زیرین تقریبا به طور کامل شسته شده است
3. Dump the topsoil here.
[ترجمه ترگمان] خاک سطحی رو بریز اینجا
[ترجمه گوگل]خاک رس را اینجا بکشید
4. You always clear away the soft topsoil till you get a fir base.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه خاک نرم رو پاک می کنی تا وقتی که یه درخت صنوبر بگیری
[ترجمه گوگل]شما همیشه خاکستری نرم را پاک می کنید تا پایه قهوه ای دریافت کنید
5. The topsoil could then be pushed back across the site and to all appearances undisturbed agricultural land was left.
[ترجمه ترگمان]خاک سطحی را می توان سپس از طریق سایت به عقب راند و برای تمامی ظواهر، زمین های کشاورزی دست نخورده باقی ماند
[ترجمه گوگل]پس از آن می توان سطح خاک را در سراسر سایت تحت فشار قرار داد و به نظر می رسید که زمین های کشاورزی دست نخورده باقی مانده است
6. The hard rains have eroded topsoil in the Midwest.
[ترجمه ترگمان]بارش های سنگین خاک سطحی را در غرب میانه ویران کرده است
[ترجمه گوگل]باران های سنگین خاک های روغنی در غرب میانه را از بین می برند
7. In some places the topsoil had been eroded and we had to zigzag up on loose scree.
[ترجمه ترگمان]در بعضی جاها خاک سطحی ساییده شده بود و ما مجبور بودیم در scree و scree باشیم
[ترجمه گوگل]در بعضی از نقاط خاک های روغنی تخریب شده اند و ما مجبور بودیم روی شکاف های شلغه زیتون زده باشیم
8. Far over to side, dig some more topsoil, pile on top road, high, high.
[ترجمه ترگمان]، از اون طرف یکم خاک سطحی بزن بالا بالا، بالا، بالا، بالا
[ترجمه گوگل]بیش از حد به سمت، حفاری خاکی بیشتر، حفره در جاده بالا، بالا، بالا
9. Without the topsoil, water retention is negligible.
[ترجمه ترگمان]بدون سطح خاک سطحی، نگهداری آب قابل چشم پوشی است
[ترجمه گوگل]بدون غلظت بالا، احتباس آب ناچیز است
10. The value of this annual increment of rich topsoil can hardly be exaggerated.
[ترجمه ترگمان]ارزش این افزایش سالیانه خاک سطحی غنی به سختی می تواند اغراق آمیز باشد
[ترجمه گوگل]ارزش این افزایش سالانه خاکی غنی است که به سختی می تواند اغراق آمیز باشد
11. We lost the topsoil that had been back-filled against the new house.
[ترجمه ترگمان]ما خاک سطحی را از دست دادیم که به خانه تازه برگشته بود
[ترجمه گوگل]خاکی که در برابر خانه جدید پر شده بود از دست دادیم
12. And with tons of topsoil, they could still make it a goodish course.
[ترجمه ترگمان]و با چندین تن خاک سطحی، آن ها هنوز هم می توانستند آن را یک دوره طولانی بسازند
[ترجمه گوگل]و با تن های خاکستری، آنها هنوز هم می توانند یک دوره خوب داشته باشند
13. When the black topsoil was all washed away, farmers moved westward and started new plantations.
[ترجمه ترگمان]وقتی که خاک سطحی سیاه همه شسته شدند، کشاورزان به سمت غرب حرکت کردند و کشتزارهای جدید را به راه انداختند
[ترجمه گوگل]هنگامی که خاکی سیاه پوشیده شد، کشاورزان به سمت غرب حرکت کردند و گیاهان جدیدی را آغاز کردند
14. Erosion, the wearing away of topsoil by wind and rain, also contributes to water pollution.
[ترجمه ترگمان]فرسایش، فرسایش خاک سطحی توسط باد و باران، هم چنین به آلودگی آب کمک می کند
[ترجمه گوگل]فرسایش، از بین رفتن خاک های روان با باد و باران، همچنین به آلودگی آب کمک می کند