(عامیانه) پس از مذاکرات طولانی حل کردن یا توافق کردن
hash out
(عامیانه) پس از مذاکرات طولانی حل کردن یا توافق کردن
انگلیسی به فارسی
پس از مذاکرات طولانی توافق کردن
هش بیرون
مترادف و متضاد
settle
Synonyms: conclude, negotiate, decide
جملات نمونه
1. They were asked to sit down together and hash out their differences by their father.
[ترجمه ترگمان]از آن ها خواسته شد تا با هم بنشینند و اختلافاتشان را با پدرشان حل کنند
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته شد که با هم کنار بیایند و اختلافات خود را با پدرشان از بین ببرند
[ترجمه گوگل]از آنها خواسته شد که با هم کنار بیایند و اختلافات خود را با پدرشان از بین ببرند
2. The differences between them have been hashed out.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های میان این دو از بین رفته است
[ترجمه گوگل]تفاوت بین آنها از بین رفته است
[ترجمه گوگل]تفاوت بین آنها از بین رفته است
3. We hashed out if we left the matter to him.
[ترجمه ترگمان]اگر موضوع را به او بسپاریم، ما از هم جدا می شویم
[ترجمه گوگل]اگر موضوع را برای او گذاشتهایم، هشدار دادیم
[ترجمه گوگل]اگر موضوع را برای او گذاشتهایم، هشدار دادیم
4. They agreed with my views that they hashed out.
[ترجمه ترگمان]آن ها با نظرات من موافقت کردند که آن ها خارج شدند
[ترجمه گوگل]آنها با دیدگاه های من موافق بودند که آنها از دست رفته اند
[ترجمه گوگل]آنها با دیدگاه های من موافق بودند که آنها از دست رفته اند
5. The reorganization plan was hashed out September
[ترجمه ترگمان]برنامه سازماندهی مجدد از ماه سپتامبر آغاز شده بود
[ترجمه گوگل]طرح سازماندهی مجدد از ماه سپتامبر تغییر یافت
[ترجمه گوگل]طرح سازماندهی مجدد از ماه سپتامبر تغییر یافت
6. Company hopes to hash out an expansion agreement with venture capital groups in the next few months.
[ترجمه ترگمان]این شرکت امیدوار است که در چند ماه آینده یک توافقنامه توسعه با گروه های سرمایه گذاری سرمایه گذاری کند
[ترجمه گوگل]شرکت امیدوار است که در چند ماه آینده توافقنامه گسترش با گروه های سرمایه گذاری ریسک کند
[ترجمه گوگل]شرکت امیدوار است که در چند ماه آینده توافقنامه گسترش با گروه های سرمایه گذاری ریسک کند
7. As we hashed out the deal, people on the trading floor began to grow curious.
[ترجمه ترگمان]وقتی معامله را شروع کردیم، مردم روی زمین تجارت کم کم کنجکاو شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که ما این قرارداد را تحویل گرفتیم، مردم در طبقه تجاری شروع به کنجکاوی کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که ما این قرارداد را تحویل گرفتیم، مردم در طبقه تجاری شروع به کنجکاوی کردند
8. In a day of legal wrangling, Fujisaki and attorneys from both sides hashed out a thick stack of jury instructions.
[ترجمه ترگمان]در یک روز مشاجره قانونی، وکلا و وکلای هر دو طرف انبوهی از دستورها هیات منصفه را منتشر کردند
[ترجمه گوگل]در یک روز از کشمکش حقوقی، فوجیساکی و وکلای از هر دو طرف درهم یک پشته ضخیم هیئت منصفه
[ترجمه گوگل]در یک روز از کشمکش حقوقی، فوجیساکی و وکلای از هر دو طرف درهم یک پشته ضخیم هیئت منصفه
9. After signing a cooperation agreement May the two airlines have been hashing out details.
[ترجمه ترگمان]پس از امضای یک قرارداد هم کاری در ماه مه، دو خط هوایی جزئیات را درهم شکستند
[ترجمه گوگل]پس از امضای یک توافق نامه همکاری می توانید دو خطوط هواپیمایی را از جزئیات هش تری بگیرید
[ترجمه گوگل]پس از امضای یک توافق نامه همکاری می توانید دو خطوط هواپیمایی را از جزئیات هش تری بگیرید
10. The boss and the managers are trying to hash out how to cut the budget.
[ترجمه ترگمان]رئیس و مدیران در حال تلاش برای حل این مساله هستند که چگونه بودجه را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]رئیس و مدیران در تلاش هستند تا هزینه های خود را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]رئیس و مدیران در تلاش هستند تا هزینه های خود را کاهش دهند
11. We must hash out the question of Mr Brown's appointment.
[ترجمه ترگمان]باید مساله انتصاب آقای براون را مشخص کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید سوال از قرار ملاقات آقای براون را مطرح کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید سوال از قرار ملاقات آقای براون را مطرح کنیم
12. Mediation is great way to hash out a dispute without the court system.
[ترجمه ترگمان]میانجی گری یک روش خوب برای حل اختلاف بدون سیستم دادگاه است
[ترجمه گوگل]واسطه برای راه حل مناسبی است بدون اینکه سیستم دادگاه باشد
[ترجمه گوگل]واسطه برای راه حل مناسبی است بدون اینکه سیستم دادگاه باشد
13. The teacher asked them to sit down together and hash out their differences.
[ترجمه ترگمان]معلم از آن ها خواست تا با هم بنشینند و اختلافاتشان را حل کنند
[ترجمه گوگل]معلم از آنها خواسته است تا با یکدیگر کنار بیایند و اختلافات خود را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]معلم از آنها خواسته است تا با یکدیگر کنار بیایند و اختلافات خود را از بین ببرند
پیشنهاد کاربران
۱ - صحبت کردن درباره، بحث کردن در مورد، به بحث و تبادل نظر گذاشتن
to discuss something very thoroughly and in details
This fall, the mayor and council will hash out budget
۲ - حل و فصل کردن و به توافق رسیدن از طریق بحث و تبادل نظر فراوان جزییات، hammer out
to settle/resolve/work through difficulties by prolonged discussion
Over time, they hashed out an agreement•
to discuss something very thoroughly and in details
This fall, the mayor and council will hash out budget
۲ - حل و فصل کردن و به توافق رسیدن از طریق بحث و تبادل نظر فراوان جزییات، hammer out
to settle/resolve/work through difficulties by prolonged discussion
Over time, they hashed out an agreement•
کند و کاو کردن
کلمات دیگر: