کلمه جو
صفحه اصلی

fatima


حضرت فاطمه - س (دخت پیامبر اسلام - ص)

انگلیسی به فارسی

حضرت فاطمه - س (دخت پیامبر اسلام - ص)


فاطمه


جملات نمونه

1. fatima burned the food to a cinder
فاطمه خوراک را سوزاند (زغال کرد).

2. fatima cleaned her room up
فاطمه اتاق خود را خوب تمیز کرد.

3. fatima khanum hated cheese
فاطمه خانم از پنیر بدش می آمد.

4. fatima led a life of perfect purity
فاطمه با کمال پاکی زندگی کرد.

5. the virtues ascribed to fatima
محسناتی که به فاطمه نسبت داده می شوند

6. Fatima was very concerned about her health, but Jane was amused to note that there was nothing wrong with her lungs.
[ترجمه ترگمان]فاطمه در مورد سلامتی او خیلی نگران بود، اما جین خوشحال بود که هیچ مشکلی در ریه اش وجود ندارد
[ترجمه گوگل]فاطمه بسیار نگران سلامت او بود، اما جین سرگرم شد که متوجه شود که هیچ ربطی به ریه اش وجود ندارد

7. But Fatima was laughing and loving herself with crossed arms.
[ترجمه ترگمان]اما فاطمه می خندید و خود را با آغوش باز دوست می داشت
[ترجمه گوگل]اما فاطمه خنده و عاشق خودش بود

8. Hala giggled and rocked back and forth and Fatima moved closer to watch.
[ترجمه ترگمان]Hala خندید و به عقب و جلو تاب خورد و فاطمه به ساعتش نزدیک شد
[ترجمه گوگل]هال زد و زد و برگشت و فاطمه به تماشا نزدیک شد

9. Pilgrims never stopped traveling to Lourdes or Fatima, and even the most conventional churches had continued to pray for the sick.
[ترجمه ترگمان]زائران هرگز سفر به Lourdes یا فاطمه را متوقف نکردند و حتی کلیساهای متعارف به دعا برای بیماران ادامه دادند
[ترجمه گوگل]زائران هرگز متوقف سفر به لورده یا فاطمه نبودند و حتی کلیساهای معمول تر هم برای بیماران دعا کردند

10. If any labourer refuses to work, Fatima says they face brutal recriminations.
[ترجمه ترگمان]اگر هر کارگری از کار کردن امتناع کند، فاطمه می گوید که با اتهامات متقابل وحشیانه روبرو هستند
[ترجمه گوگل]اگر هر کارگر از کار خود فرار کند، فاطمه می گوید که آنها با مجازات های وحشیانه مواجه هستند

11. Fatima, what are you doing here?
[ترجمه ترگمان]فاطمه، اینجا چیکار می کنی؟
[ترجمه گوگل]فاطمه، اینجا چه کار میکنی؟

12. Eventually it fell to Fatima to help free Mansha and his children.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، فاطمه آمد تا به Mansha و بچه هایش کمک کند
[ترجمه گوگل]در نهایت به فاطمه افتاد تا به منشا و فرزندانش کمک کند

13. Fatima said, I will not open the door of that little room.
[ترجمه ترگمان]فاطمه گفت: - من در آن اتاق کوچک را باز نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]فاطمه گفت: من درب اتاق کوچک را باز نمی کنم

14. So fatima married Blue Beard, and went to live in the beautiful house.
[ترجمه ترگمان]فاطمه با ریش آبی ازدواج کرد و برای زندگی در این خانه زیبا رفت
[ترجمه گوگل]بنابراین فاطمه با ریش آبی ازدواج کرد و در خانه زیبا زندگی می کرد

پیشنهاد کاربران

فاطیما ربطی به اسم فاطمه ندارد


کلمات دیگر: