کلمه جو
صفحه اصلی

lay into


(خودمانی) 1- حمله کردن و مکررا زدن، کتک زدن 2- زخم زبان زدن، سرزنش کردن

انگلیسی به فارسی

دراز کشیدن


جملات نمونه

1. The robbers not only took his money but also laid into him.
[ترجمه ترگمان]دزدان نه تنها پول او را گرفتند بلکه او را به خاک سپردند
[ترجمه گوگل]سارقان نه تنها پول خود را گرفتند بلکه به او گذاشتند

2. At the committee meeting the experts laid into each other fiercely.
[ترجمه ترگمان]در جلسه کمیته، متخصصان با شدت به یکدیگر نگاه کردند
[ترجمه گوگل]در جلسه کمیته کارشناسان به شدت به یکدیگر متصل شدند

3. Outside the club, two men were laying into each other.
[ترجمه ترگمان]بیرون از باشگاه دو مرد در کنار هم قرار داشتند
[ترجمه گوگل]در خارج از باشگاه، دو مرد در حال تعویض یکدیگر بودند

4. The public laid into the mayor's plans.
[ترجمه ترگمان]مردم نقشه شهردار را به عهده گرفتند
[ترجمه گوگل]مردم در برنامه های شهردار قرار گرفتند

5. In the middle of the meeting she suddenly laid into him for no apparent reason.
[ترجمه ترگمان]در وسط جلسه، ناگهان بی دلیل به او خیره شد
[ترجمه گوگل]در اواسط جلسه، او به طور ناگهانی به علت دلیلی ظاهر نشد

6. He really laid into her, saying she was arrogant and unfeeling.
[ترجمه ترگمان]او واقعا او را در آغوش گرفت و گفت که او گستاخ و بی احساس است
[ترجمه گوگل]او واقعا به او گفت، او متکبر و بی احساس است

7. His parents really laid into him for wasting so much money.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش واقعا او را برای هدر دادن این همه پول کنار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]والدین او واقعا برای هدر رفتن پول بسیار زیاد به او پرداختند

8. The senator laid into the opponents of his bill.
[ترجمه ترگمان]سناتور در مقابل مخالفان او قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سناتور در مخالفت با لایحه اش قرار داد

9. Repetition does not transform a lie into a truth. Franklin D. Roosevelt
[ترجمه ترگمان]تکرار یک دروغ را به یک واقعیت تبدیل نمی کند فرانکلین دی روزولت
[ترجمه گوگل]تکرار یک دروغ رو به حرف راست تبدیل نمیکند فرانکلین روزولت

10. Greenidge soon went, leaving Richards to lay into the bowling.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که Richards را ترک کرد تا به سالن بولینگ رود
[ترجمه گوگل]گرجیج به زودی رفت و ریچاردز را به بولینگ برد

11. Layer into a bowl, alternating with thin slices of onion and a little salt and pepper.
[ترجمه ترگمان]یک لایه به یک کاسه، متناوب با برش های نازک پیاز و کمی فلفل و فلفل
[ترجمه گوگل]لایه را به یک کاسه متصل کنید، با برش نازک پیاز و کمی نمک و فلفل

12. When West Indies batted, Richards was soon laying into them, hammering a six and twenty fours in 119 not out.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هند غربی ضربه زد، ریچارد به زودی روی آن ها قرار گرفت، شش و بیست و چهار دست و پا در ۱۱۹ دست داد
[ترجمه گوگل]هنگامی که غرب ایدز با سر و صدا زد، ریچاردز به زودی به آنها می چسبه، شش و بیست و چهار برابر در 119 برداشت

13. The weaving yarn is laid into the stocking stitch knitted with the main yarn following a pattern.
[ترجمه ترگمان]نخ بافندگی به نخ اصلی که به دنبال یک الگو به بافتن نخ اصلی وصل شده است، قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]نخ بافندگی به دوخته جوراب بافته شده با نخ اصلی پس از یک الگوی قرار داده شده است

14. Beria therefore had a vital interest in seeing Stalin laid into a coffin, and there were rumours that he murdered him.
[ترجمه ترگمان]بن ابر این علاقه خاصی به دیدن استالین در تابوت داشت و شایعاتی بود که او را به قتل رسانده بود
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، بیری علاقه شدیدی به دیدن استالین در تابوت گذاشت و شایعاتی بود که او را به قتل رساند

15. Only lay into the players if they have performed way below expectations or if you are running a top quality side.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها در زیر انتظارات خود عمل کرده اند و یا اگر شما یک طرف کیفیت بالا را اداره می کنید، تنها در این بازی شرکت کنید
[ترجمه گوگل]فقط اگر بازیکنان کمتر از انتظارات انجام می دهند یا اگر شما با کیفیت بالا در حال اجرا هستند، فقط به بازیکنان می اندیشید

پیشنهاد کاربران

با کلمات یا ضربات به کسی حمله کردن

پرخاش کردن


کلمات دیگر: