احتمال قوی
moral certainty
احتمال قوی
انگلیسی به فارسی
اطمینان اخلاقی
دیکشنری تخصصی
[آمار] حتمیت عرفی
جملات نمونه
1. Their telling and retelling relay important principles of hope rooted in political and moral certainties about the outcome of struggle.
[ترجمه ترگمان]بازگو کردن و بازگویی اصول مهم امید ریشه در اطمینان سیاسی و اخلاقی در مورد نتیجه مبارزه دارند
[ترجمه گوگل]اظهارات و گفتار آنها، اصول مهم امید ریشه در اعتقادات سیاسی و اخلاقی درباره نتیجه مبارزه دارد
[ترجمه گوگل]اظهارات و گفتار آنها، اصول مهم امید ریشه در اعتقادات سیاسی و اخلاقی درباره نتیجه مبارزه دارد
2. Yet the political and moral certainties of the old polarities have dissolved.
[ترجمه ترگمان]با این وصف قدرت سیاسی و اخلاقی of قدیم منحل شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، حقیقت سیاسی و اخلاقی قطب های قدیمی حل و فصل شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، حقیقت سیاسی و اخلاقی قطب های قدیمی حل و فصل شده است
3. He has equipped him, too, with a moral certainty which the Rat recognises and envies.
[ترجمه ترگمان]او هم او را مجهز کرده است، با یک قطعیت اخلاقی که موش من به خاطر آن به رسمیت شناخته می شود و به آن حسادت می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین او را با ملاحظهای اخلاقی که موش صحرایی را تشخیص میدهد و مینوشت، مجهز کرده است
[ترجمه گوگل]او همچنین او را با ملاحظهای اخلاقی که موش صحرایی را تشخیص میدهد و مینوشت، مجهز کرده است
4. An almost frightening moral certainty swept over it and began to soothe its pain.
[ترجمه ترگمان]یک یقین اخلاقی وحشتناک بر آن چیره شد و درد آن را تسکین داد
[ترجمه گوگل]دلایل اخلاقی تقریبا هذیان بر آن غلبه کرده و درد را آرام می کند
[ترجمه گوگل]دلایل اخلاقی تقریبا هذیان بر آن غلبه کرده و درد را آرام می کند
5. What is most striking, however, is the way the play keeps subverting our moral certainties.
[ترجمه ترگمان]آنچه بیش از همه جالب توجه است این است که این نمایش باعث ایجاد تزلزل و تزلزل ایمان اخلاقی ما می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، مهمترین نکته این است که این بازی چگونه موجب برانگیختن اخلاق اخلاقی ما می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، مهمترین نکته این است که این بازی چگونه موجب برانگیختن اخلاق اخلاقی ما می شود
6. We a moral certainty that the experiment will prove a success.
[ترجمه ترگمان]ما یک یقین اخلاقی داریم که این آزمایش موفقیت را ثابت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ما مطمئن هستیم که این آزمایش موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]ما مطمئن هستیم که این آزمایش موفق خواهد شد
7. The prosecutor had a moral certainty that the prisoner was guilty.
[ترجمه ترگمان]دادستان یقین داشت که متهم گناهکار است
[ترجمه گوگل]دادستان صلاحیت اخلاقی داشت که زندانی گناهکار بود
[ترجمه گوگل]دادستان صلاحیت اخلاقی داشت که زندانی گناهکار بود
8. She believed in the importance of moral absolutes and moral certainty.
[ترجمه ترگمان]او به اهمیت اصول اخلاقی و قطعیت اخلاقی معتقد بود
[ترجمه گوگل]او به اهمیت مطلق اخلاقی و اعتقاد اخلاقی اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]او به اهمیت مطلق اخلاقی و اعتقاد اخلاقی اعتقاد داشت
9. Arnold ran so well in the heats that it's a moral certainty he'll win the final race.
[ترجمه ترگمان]آرنولد چنان در گرما فرو رفت که یقین حاصل خواهد کرد که مسابقه نهایی را خواهد برد
[ترجمه گوگل]آرنولد به خوبی در فرار بود که این یک پیشداوری اخلاقی است که او در مسابقه نهایی به پیروزی می رسد
[ترجمه گوگل]آرنولد به خوبی در فرار بود که این یک پیشداوری اخلاقی است که او در مسابقه نهایی به پیروزی می رسد
پیشنهاد کاربران
احتمال قوی
کلمات دیگر: