کلمه جو
صفحه اصلی

maverick


معنی : تک رو، ادم بی سرپرست، حیوان بیصاحب
معانی دیگر : (گاو و گوسفند و غیره) بدون داغ مالکیت، گوساله ی گمشده، دام بی صاحب، مستقل

انگلیسی به فارسی

حیوان بیصاحب، آدم بی سرپرست، تک رو، مستقل


موریک، تک رو، ادم بی سرپرست، حیوان بیصاحب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: maverick (adj.)
(1) تعریف: a person who thinks and behaves independently, esp. one who refuses to adhere to the orthodoxy of the group to which he or she belongs.
متضاد: conformist, follower
مشابه: dissident, heretic, nonconformist, rebel, trailblazer

- The priest's radical views made him a maverick among his fellow priests.
[ترجمه ترگمان] نظرات رادیکال کشیش او را در میان کشیشان fellow تشکیل می داد
[ترجمه گوگل] دیدگاه های رادیکال کشیش او را به عنوان یکی از کشیش های همکار خود تبدیل کرد

(2) تعریف: an unbranded or motherless calf or colt.
مشابه: orphan

• unbranded calf; motherless calf; independent thinker, nonconformist, one who takes a stand apart from his associates
independent, nonconformist; having no owner, running free, wandering
a maverick is someone who thinks and acts in a very independent way. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. he is a self-confessed maverick marxist.

دیکشنری تخصصی

[آمار] آزادگرد

مترادف و متضاد

تک رو (اسم)
maverick, single footer

ادم بی سرپرست (اسم)
maverick

حیوان بی صاحب (اسم)
maverick

person who takes chances, departs from accepted course


Synonyms: bohemian, dissenter, extremist, malcontent, nonconformist, radical


جملات نمونه

1. He's always been a bit of a maverick.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک ماوریک بوده
[ترجمه گوگل]او همیشه کمی موروثی بوده است

2. Politically, she's a bit of a maverick.
[ترجمه حسن پزشکی] او به لحاظ سیاسی، تاحدودی مستقل بود.
[ترجمه ترگمان]Politically، اون یک ذره of
[ترجمه گوگل]از لحاظ سیاسی، او کمی عاشقانه است

3. He was considered as something of a maverick in the publishing world.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان چیزی از خود تک رو در دنیای انتشار در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان چیزی از موریک در جهان چاپ و نشر به حساب می آمد

4. He was too much of a maverick ever to hold high office.
[ترجمه ترگمان]او بیش از اندازه a بود که بتواند دفتر خود را اداره کند
[ترجمه گوگل]او تا به حال بیش از حد یک مأمور بود تا اداره عالی را نگه دارد

5. You're a maverick and you'll try anything.
[ترجمه ترگمان]تو a و هر چیزی رو امتحان می کنی
[ترجمه گوگل]شما مأمور هستید و هر چیزی را امتحان کنید

6. But, a lot of the maverick, moveable, ready cash is.
[ترجمه ترگمان]اما یک عالمه آدم ماوریک باید پول نقد داشته باشه
[ترجمه گوگل]اما، بسیاری از پول نقد آماده، قابل حرکت، آماده است

7. This is all about maverick tendencies making themselves heard, about imaginations running wild - if not downright livid.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که تمایلات ماوریک خودشان را در این مورد شنیده و در مورد تصور و خیال و خیال در حال فرار کردن است - اگر هم رنگ و livid نداشته باشد
[ترجمه گوگل]این همه چیز در مورد گرایش های موریر است که خودشان را شنیده اند، در مورد تصورات وحشی - اگر نه کاملا صریح

8. You could tell he was a maverick because he's called Gavin, is articulate and wears black T-shirts for work.
[ترجمه ترگمان]تو می توانی به او بگویی که او یک ماوریک است به خاطر اینکه او گوین را صدا می زند و تی شرت سیاه برای کار می پوشد
[ترجمه گوگل]شما می توانید بگویید او یک مامور بود زیرا او به نام گاوین، بیان و پوشیدن تی شرت سیاه و سفید برای کار است

9. Maury Maverick managed to pry out of the Pentagon the religious affiliations of the 220 who died that day in Beirut.
[ترجمه ترگمان]موری Maverick موفق شد از پنتاگون، وابستگی های مذهبی ۲۲۰ نفری که در آن روز در بیروت جان باختند، خارج شود
[ترجمه گوگل]موری ماوریک توانست از وابستگی های مذهبی 220 تن که در آن روز در بیروت جان باخت، از پنتاگون بیرون بیاید

10. Narendra was some kind of new thing, a maverick, rooted in the traditional but open to new ways of being.
[ترجمه ترگمان]Narendra نوعی چیز جدید بود، یک خود رایی که ریشه در سنت سنتی داشت اما به شیوه های جدید بودن باز بود
[ترجمه گوگل]نارندرا نوعی چیز جدیدی بود، یک مهاجم، ریشه در سنتی اما باز به شیوه های جدید بودن

11. They say Brian Clough, the maverick manager of Nottingham Forest, isn't always too generous with his compliments.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که Brian Clough، مدیر مستقل اهل ناتینگهام فارست، همیشه با تعارفات و تحسین خود بیش از حد سخاوتمندانه رفتار نمی کند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند بری کلو، مدیر مدرسه ناتینگهام فارست، همواره با تعطیلاتش خیلی سخاوتمندانه نیست

12. Here we have the concept of the maverick, the hero innovator, the streetwise entrepreneur, that several speakers have described.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما مفهوم تک رو، نوآور قهرمان، کارآفرین streetwise را داریم که چندین سخنران توصیف کرده اند
[ترجمه گوگل]در اینجا ما مفهوم موریک، نوآور قهرمان، کارآفرین خیابانی را که چندین سخنران شرح داده شده است، داریم

13. A gadfly, a maverick, a treasured pain in the posterior.
[ترجمه ترگمان]یک خرمگس، یک maverick و یک درد گران بها در عقبی
[ترجمه گوگل]یک گلی، یک مأمور، یک درد محسوس در خلف

14. Those who denounced him as a political maverick were not surprised when, in 192 he joined the Labour party.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که او را به عنوان یک رای مخالف سیاسی محکوم کرده بودند وقتی که در ۱۹۲ سالگی به حزب کارگر پیوست، متعجب نشدند
[ترجمه گوگل]کسانی که او را به عنوان یک مأمور سیاسی محکوم کردند، شگفت زده نشدند، در سال 192 به حزب کارگر پیوستند

پیشنهاد کاربران

خود رای

دگراندیش

( شخص ) با عقاید نامتعارف

بسیار مستقل، فرد با افکار یا رفتارهای نامتعارف
Very independent with unorthodox toughts and actions
A maverick mining engineer

Samuel Maverick's last name entered to the English language because he was a rebel and went against the common practice of tracking his cattles. He let them roam around without any identification mark seared into their skins

توضیحاتی در رابطه با maverick
فردی که به هیچ حزبی وابسته نیست.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: