بطورساختگی یامصنوعی
artificially
بطورساختگی یامصنوعی
انگلیسی به فارسی
مصنوعی
انگلیسی به انگلیسی
• in an artificial manner
دیکشنری تخصصی
[نساجی] مصنوعی - ساختگی - غیر طبیعی
جملات نمونه
1. to artificially inseminate a cow
گاوی را به طور مصنوعی آبستن کردن
2. This new technique of artificially growing cells copies what actually happens in nature.
[ترجمه ترگمان]این روش جدید از سلول های رشد مصنوعی، آنچه واقعا در طبیعت اتفاق می افتد را کپی می کند
[ترجمه گوگل]این روش جدید از سلولهای مصنوعی رشد می کند که در طبیعت اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]این روش جدید از سلولهای مصنوعی رشد می کند که در طبیعت اتفاق می افتد
3. The gadget is used to artificially inseminate cows.
[ترجمه ترگمان]این ابزار برای تولید مصنوعی گاوها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این وسیله برای مصنوعی گاوها شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این وسیله برای مصنوعی گاوها شناخته می شود
4. The prices of meals are often artificially inflated.
[ترجمه ترگمان]قیمت غذا اغلب به صورت مصنوعی بالا می رود
[ترجمه گوگل]قیمت وعده های غذایی اغلب مصنوعی هستند
[ترجمه گوگل]قیمت وعده های غذایی اغلب مصنوعی هستند
5. The profit margin had been artificially inflated.
[ترجمه ترگمان]سود ناخالص به طور مصنوعی بالا آمده بود
[ترجمه گوگل]حاشیه سود مصنوعی بود
[ترجمه گوگل]حاشیه سود مصنوعی بود
6. The fruit is picked and artificially ripened before shipping.
[ترجمه ترگمان]میوه را به طور مصنوعی قبل از ارسال حمل می کنند
[ترجمه گوگل]میوه برداشته شده و قبل از حمل و نقل به صورت مصنوعی تهیه می شود
[ترجمه گوگل]میوه برداشته شده و قبل از حمل و نقل به صورت مصنوعی تهیه می شود
7. He could be kept alive artificially, but I think it would be kinder to let nature take its course.
[ترجمه ترگمان]او می توانست به طور مصنوعی زنده نگه داشته شود، اما من فکر می کنم بهتر است که به طبیعت اجازه دهیم مسیر خود را طی کند
[ترجمه گوگل]او می تواند مصنوعی زنده بماند، اما من فکر می کنم سالم تر باشد تا طبیعت بتواند مسیر خود را بگیرد
[ترجمه گوگل]او می تواند مصنوعی زنده بماند، اما من فکر می کنم سالم تر باشد تا طبیعت بتواند مسیر خود را بگیرد
8. They have kept the price of sugar artificially high and so fattened the company's profits.
[ترجمه ترگمان]آن ها قیمت شکر را به طور مصنوعی بالا نگه داشته اند و به این ترتیب سود شرکت را چاق می کنند
[ترجمه گوگل]آنها قیمت قند مصنوعی بالا را حفظ کرده اند و بنابراین سود شرکت را از بین می برند
[ترجمه گوگل]آنها قیمت قند مصنوعی بالا را حفظ کرده اند و بنابراین سود شرکت را از بین می برند
9. These photos have been artificially aged.
[ترجمه ترگمان]این عکس ها به طور مصنوعی بالا بوده اند
[ترجمه گوگل]این عکس ها مصنوعی بوده است
[ترجمه گوگل]این عکس ها مصنوعی بوده است
10. With grain prices kept at an artificially high price thereafter, the further impoverishment of those already poor was the inevitable result.
[ترجمه ترگمان]با کاهش قیمت گندم در قیمت بالا، از آن به بعد، فقر بیشتر کسانی که قبلا فقیر بودند، نتیجه اجتناب ناپذیری بود
[ترجمه گوگل]پس از آن قیمت دانه با قیمت مصنوعی بالا نگه داشته شد، فقر بیشتر کسانی که در حال حاضر ضعیف بودند، نتیجۀ اجتناب ناپذیری بود
[ترجمه گوگل]پس از آن قیمت دانه با قیمت مصنوعی بالا نگه داشته شد، فقر بیشتر کسانی که در حال حاضر ضعیف بودند، نتیجۀ اجتناب ناپذیری بود
11. For this reason we now sell only artificially cultivated bulbs and this is indicated on the packaging.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل اکنون تنها لامپ های cultivated مصنوعی را به فروش می رسانیم و این به بسته بندی اشاره می شود
[ترجمه گوگل]به همین دلیل ما اکنون فقط لامپ های مصنوعی کشت می کنیم و این در بسته بندی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل ما اکنون فقط لامپ های مصنوعی کشت می کنیم و این در بسته بندی نشان داده شده است
12. Opponents charge that this system artificially inflates the cost of peanut products for consumers and provides a federal windfall for quota-holders.
[ترجمه ترگمان]مخالفان بر این باورند که این سیستم به طور مصنوعی هزینه محصولات بادام زمینی را به مصرف کنندگان می رساند و یک سود بادآورده فدرال برای دارندگان سهام فراهم می کند
[ترجمه گوگل]مخالفان بر این باورند که این سیستم مصنوعی هزینه های محصولات بادام زمینی را برای مصرف کنندگان افزایش می دهد و موجب افزایش درآمد فدرال برای سهمیه داران می شود
[ترجمه گوگل]مخالفان بر این باورند که این سیستم مصنوعی هزینه های محصولات بادام زمینی را برای مصرف کنندگان افزایش می دهد و موجب افزایش درآمد فدرال برای سهمیه داران می شود
13. On occasion the courts have adopted artificially strict interpretations of exclusion clauses in order to deny their effect.
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که دادگاه ها به طور مصنوعی از قیود طرد شده پیروی می کنند تا تاثیر آن ها را انکار کنند
[ترجمه گوگل]به هر حال دادگاه ها به تفسیر مصنوعی دقیق از مقررات محرومیت برای انکار تأثیراتشان اعتراف کرده اند
[ترجمه گوگل]به هر حال دادگاه ها به تفسیر مصنوعی دقیق از مقررات محرومیت برای انکار تأثیراتشان اعتراف کرده اند
14. They had done this by artificially understating the value of bonds on their books.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را به طور مصنوعی با ارزش اوراق قرضه بر روی کتاب های خود انجام داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها این کار را با مصنوعی کردن ارزش اوراق قرضه در کتاب هایشان انجام داده اند
[ترجمه گوگل]آنها این کار را با مصنوعی کردن ارزش اوراق قرضه در کتاب هایشان انجام داده اند
15. Efforts to stain paper artificially to give an appearance of age have little hope of withstanding careful scrutiny.
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای لکه دار کردن کاغذ به طور مصنوعی برای دادن ظاهری به سن، امید کمی در ایستادگی در برابر موشکافی دقیق داشته باشد
[ترجمه گوگل]تلاش برای رنگ آمیزی کاغذ به صورت مصنوعی برای ظهور سن، امید اندکی به مراقبت دقیق دارند
[ترجمه گوگل]تلاش برای رنگ آمیزی کاغذ به صورت مصنوعی برای ظهور سن، امید اندکی به مراقبت دقیق دارند
پیشنهاد کاربران
تصنعی
کلمات دیگر: