1- کاملا پوشاندن، (در چیزی) پیچیدن 2- نهان کردن، (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن، افشا نکردن 3- نهان سازی، لاپوشانی، نهان سازی، سرپوش گذاری (هر کار بد یا منظور بد)
cover up
1- کاملا پوشاندن، (در چیزی) پیچیدن 2- نهان کردن، (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن، افشا نکردن 3- نهان سازی، لاپوشانی، نهان سازی، سرپوش گذاری (هر کار بد یا منظور بد)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: cover-ups, coverups
حالات: cover-ups, coverups
• : تعریف: an action or scheme to conceal something, esp. a misdeed or scandal.
• conceal the truth; hide from view, hide from knowledge
disguise, shield, cover for, blur; hide, conceal; cover something completely
act of assisting a wrongdoer to hide what he has done; act of covering over or covering up; loose article of clothing that is often worn over a bathing suit; skin-colored makeup that is applied to cover up a blemish (especially on the face)
a cover-up is an attempt to hide a crime or mistake.
something that hides or conceals; piece of clothing worn over another
disguise, shield, cover for, blur; hide, conceal; cover something completely
act of assisting a wrongdoer to hide what he has done; act of covering over or covering up; loose article of clothing that is often worn over a bathing suit; skin-colored makeup that is applied to cover up a blemish (especially on the face)
a cover-up is an attempt to hide a crime or mistake.
something that hides or conceals; piece of clothing worn over another
دیکشنری تخصصی
[حقوق] سرپوش نهادن، پنهان کردن، مخفی کردن، پنهانکاری
جملات نمونه
1. the government's coverup of the scandal
سرپوش گذاری دولت روی آن افتضاح
2. It's cold and you should cover up warmly.
[ترجمه mohamadda333] هوا سرد و تا باید خودت به گرمی بپوشونی منظور با لباس گرم خودت بپوشونی
[ترجمه ترگمان]هوا سرده و تو باید به گرمی سرپوش بذاری[ترجمه گوگل]این سرد است و شما باید گرما را پوشش دهید
3. The company tried to cover up its employment of illegal immigrants.
[ترجمه ترگمان]این شرکت تلاش کرد تا استخدام مهاجران غیرقانونی را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت تلاش کرد تا استخدام مهاجران غیر قانونی را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت تلاش کرد تا استخدام مهاجران غیر قانونی را پوشش دهد
4. She used dried leaves and twigs to cover up the hole.
[ترجمه ترگمان]او از برگ های خشک و شاخه های خشک استفاده می کرد تا سوراخ را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او از برگ های خشک و شاخه ها برای پوشش سوراخ استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او از برگ های خشک و شاخه ها برای پوشش سوراخ استفاده می کرد
5. They possibly falsified the results to cover up the inadequacies of their theory.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا نتایج تیوری خود را تحریف کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا نتایج را برای غلبه بر ناکافی بودن نظریه هایشان جعلی کردند
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا نتایج را برای غلبه بر ناکافی بودن نظریه هایشان جعلی کردند
6. The government's attempts to cover up the scandal failed.
[ترجمه ترگمان]تلاش های دولت برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی شکست خورد
[ترجمه گوگل]تلاش دولت برای پوشش رسوایی ناکام ماند
[ترجمه گوگل]تلاش دولت برای پوشش رسوایی ناکام ماند
7. She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس ناراحتی می کرد، خندید
[ترجمه گوگل]او خندید تا احساس ناخوشایند خود را پنهان کند
[ترجمه گوگل]او خندید تا احساس ناخوشایند خود را پنهان کند
8. She tried to cover up her guilt by lying.
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد با دروغ گفتن گناهش رو بپوشونه
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با دروغ گفتن گناه خود را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با دروغ گفتن گناه خود را بپوشاند
9. I tried to cover up for him, but without success.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم مواظبش باشم، اما موفق نشدم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را بپوشانم، اما بدون موفقیت
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را بپوشانم، اما بدون موفقیت
10. Make sure you cover up before going out in the sun.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که قبل از بیرون رفتن زیر آفتاب خودت رو پوشش بده
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید قبل از خروج از خورشید، قبل از آنکه پوشش داده شود
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید قبل از خروج از خورشید، قبل از آنکه پوشش داده شود
11. He tried to cover up his mistakes but in vain.
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد اشتباه ات خود را مخفی نگه دارد، اما بی فایده بود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا اشتباهات خود را بپوشاند اما بیهوده
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا اشتباهات خود را بپوشاند اما بیهوده
12. The government is trying to cover up the scandal.
[ترجمه ترگمان]دولت می کوشد تا این رسوایی را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]دولت در تلاش است تا این رسوایی را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]دولت در تلاش است تا این رسوایی را پوشش دهد
13. He suspects there's a conspiracy to cover up the crime.
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که یه توطئه برای مخفی کردن این جنایت وجود داره
[ترجمه گوگل]او مظنون به توطئه برای پوشش دادن جرم است
[ترجمه گوگل]او مظنون به توطئه برای پوشش دادن جرم است
14. The authorities were able to cover up what really happened at the incident.
[ترجمه ترگمان]مقامات توانستند آنچه که در این حادثه رخ داد را پوشش دهند
[ترجمه گوگل]مقامات توانستند چیزی را که واقعا در این حادثه اتفاق افتاده پنهان کنند
[ترجمه گوگل]مقامات توانستند چیزی را که واقعا در این حادثه اتفاق افتاده پنهان کنند
پیشنهاد کاربران
لا پوشانی، ماستمالی کردن
کشف کردن – پرده برداشتن - آشکار کردن.
پنهان کردن
سرپوش گذاشتن_مخفی کردن
مخفی کردن چیزی به منظور دیده نشدن آن
مخفی کردن کارهای زشت و نادرست
to put clothes, blankets etc over yourself in order to protect or hide your body, or to keep yourself warm
پنهان کردن، مخفی کردن، جاساز کردن، صدای چیزی را در نیاوردن، ماستمالی کردن، ماله کشی کردن
پنهان کاری، پنهان سازی
لاپوشانی، پنهان کاری
کلمات دیگر: