1. the covenant she and i entered into is inviolable for ever . . .
عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست . . .
2. The contract contained a restrictive covenant against building on the land.
[ترجمه ترگمان]در این قرارداد پیمان محدود کننده ای در برابر ساختمان بر روی زمین وجود داشت
[ترجمه گوگل]این قرارداد شامل یک قرارداد محدود در برابر ساختمان در زمین است
3. If you make regular gifts through a covenant we can reclaim the income tax which you have already paid on this money.
[ترجمه ترگمان]اگر از طریق پیمان به شما هدیه دهید، می توانیم مالیات بر درآمد را که قبلا به این پول پرداخته بودید، اصلاح کنیم
[ترجمه گوگل]اگر هدایای منظم را از طریق یک میثاق به ما ارائه دهید، می توانیم مالیات بر درآمد را که قبلا در این پول پرداخت کرده اید، بازگردانید
4. Signing a deed of covenant makes £1 worth £ 3
[ترجمه ترگمان]امضای یک عمل پیمان، یک سوم به ارزش ۳ پوند به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]امضای یک معاهده پیمان به ارزش � 1 به ارزش 3 پوند
5. A landlord is bound to include a covenant against assignment and subletting if he wishes to maintain control over the business tenancy.
[ترجمه ترگمان]یک کاروانسرا دار موظف است که در صورت تمایل به حفظ کنترل بر روی قراردادهای اجاره تجاری، پیمان تعهدی را در قبال ماموریت و subletting در بر داشته باشد
[ترجمه گوگل]صاحبخانه ملزم به داشتن یک معامله در برابر انتساب و اجاره دادن اگر او بخواهد کنترل بر اجاره کسب و کار را حفظ کند
6. The restrictive covenant in a sale agreement protects goodwill whereas restrictive covenants given by employees protect the employer and employee relationship.
[ترجمه ترگمان]پیمان محدود در قرارداد فروش حسن نیت را حفظ می کند در حالی که قراردادهای محدود ارائه شده توسط کارمندان از کارفرما و روابط کارمند محافظت می کند
[ترجمه گوگل]پیمان محدود کننده در قرارداد فروش محافظت از حسن نیت است، در حالی که میثاق های محدود شده توسط کارکنان از روابط کارفرما و کارمند محافظت می کند
7. Which spouse should enter into the covenant?
[ترجمه ترگمان]کدام همسر باید وارد پیمان شود؟
[ترجمه گوگل]کدام زن و شوهر باید به میثاق وارد شوند؟
8. This restrictive covenant is often included in village or rural sites and can result in lengthy delays and extreme frustration.
[ترجمه ترگمان]این پیمان محدود اغلب در روستا یا مناطق روستایی گنجانده می شود و می تواند منجر به تاخیرات طولانی و ناامیدی شدید شود
[ترجمه گوگل]این پیمان محدود کننده اغلب در روستاها یا روستاها قرار دارد و می تواند منجر به تاخیر طولانی و سرخوردگی شدید شود
9. A borrower had a personal covenant with the lender who could still sue for outstanding debts.
[ترجمه ترگمان]وام گیرنده یک پیمان شخصی با وام دهنده داشت که هنوز می توانست از مطالبات غیرقابل وصول شکایت کند
[ترجمه گوگل]یک قرض شخصی با وام دهنده شخصی داشت که هنوز هم می توانست برای بدهی های برجسته شکایت کند
10. The covenant was held to be an unreasonable restraint of trade.
[ترجمه ترگمان]پیمان تعهدی غیرمنطقی در قبال تجارت محسوب می شد
[ترجمه گوگل]این پیمان به عنوان یک محدودیت نامطلوب تجارت شناخته شد
11. He has set out the terms of his covenant and they have been agreed.
[ترجمه ترگمان]او شروط پیمان خود را تنظیم کرده است و آن ها توافق کرده اند
[ترجمه گوگل]او شرایط عهد خود را تعیین کرده است و آنها توافق شده اند
12. The Covenant is designed to guarantee civil and political rights to persons within each country that ratifies it.
[ترجمه ترگمان]این میثاق برای تضمین حقوق مدنی و مدنی در هر کشوری که آن را تایید کند طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این میثاق برای تضمین حقوق مدنی و سیاسی به افراد در هر کشوری که آن را تصویب می کند، طراحی شده است
13. Covenant payments are made out of your income and are not capital payments.
[ترجمه ترگمان]پرداخت های این میثاق از درآمد شما ساخته شده اند و مبالغ پرداختی ندارند
[ترجمه گوگل]پرداخت های اجباری از درآمد شما صورت می گیرد و پرداخت های سرمایه نیست
14. There is in fact no implied covenant or warranty on the part of the landlord in this regard.
[ترجمه ترگمان]در واقع هیچ پیمان یا ضمانت ضمنی از طرف مالک در این زمینه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت هیچ معامله ضمنی یا ضمانت مربوط به صاحبخانه در این مورد وجود ندارد