کلمه جو
صفحه اصلی

floats

انگلیسی به فارسی

شناور است، شناور، جسم شناور بر روی اب، بستنی مخلوط با شربت و غیره، شناور شدن، شناور بودن، شناور ساختن، روی آب ایستادن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] پیوستگی نخ در پارچه ( زیر و رو رفتن نخ در پارچه ) بافت نرفتن تار با پود معمولا یک دوم تا 2اینچ مربع - قفسه در پارچه - خرابی نقش در پارچه

جملات نمونه

1. wood floats on water
چوب روی آب شناور می ماند.

پیشنهاد کاربران

موج آب

شناور - شناور شدن


کلمات دیگر: