کلمه جو
صفحه اصلی

fraying


معنی : چیز فرسوده، چیز ساییده شده
معانی دیگر : فرسایش

انگلیسی به فارسی

چیز فرسوده، چیز ساییده شده، فرسایش


خرد کردن، چیز فرسوده، چیز ساییده شده


انگلیسی به انگلیسی

• frayed or worn spot (as on fabric); skin that a deer frays from his horns

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ریش شدن لبه پارچه - نخ کش شدن لبه پارچه

مترادف و متضاد

چیز فرسوده (اسم)
fraying

چیز ساییده شده (صفت)
frayed, fraying

جملات نمونه

1. The cuffs of his shirt were fraying.
[ترجمه عاطفه] آستین های پیراهنش ریش ریش ( نخ کش ) شده بود
[ترجمه ترگمان]آستین های پیراهنش چروک شده بود
[ترجمه گوگل]کلاه های پیراهنش از بین رفت

2. The electric wire is fraying and could be dangerous to handle.
[ترجمه ترگمان]سیم برقی پوسیده و ممکن است برای رسیدگی به آن خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]سیم برق تخریب می شود و می تواند خطرناک باشد

3. Support for the leader was fraying at the edges.
[ترجمه ترگمان]حمایت از این رهبر در لبه چروک شده بود
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از رهبر در لبه های خسته کننده بود

4. With tempers fraying, it was decided to return to the question today.
[ترجمه ترگمان]امروز تصمیم گرفته شد که این مساله را حل کند
[ترجمه گوگل]با خنک کردن دما، تصمیم گرفت تا امروز به سوال بازگردد

5. Because it is ripstop, and fraying is therefore limited, pinking shears would only be decorative and not at all necessary.
[ترجمه ترگمان]چون آن ripstop است و پارچه آن هم محدود است، قیچی باغبانی فقط تزیینی است و اصلا لازم نیست
[ترجمه گوگل]از آنجایی که رطوبت و فرسایش محدود است، قیچی صاف کننده فقط تزئینی است و در همه ضروری نیست

6. Meatball's sense of humour was fraying.
[ترجمه ترگمان]حس چشایی و شوخ طبعی کثیف شده بود
[ترجمه گوگل]طعم و مزه گوشت طوطی خرد شد

7. They cut a zig-zag edge to prevent fraying.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جلوگیری از پوسیده شدن پارچه، یک خط زیگ زاگ را قطع کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای جلوگیری از تخریب یک لبه zig-zag را قطع کردند

8. To prevent excessive fraying cut out using sharp pinking shears.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از بریده شدن بیش از حد، از قیچی تند pinking استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از انفجار بیش از حد، با استفاده از قیچی صاف کردن تیز

9. SELVAGE - a finished edge used to prevent fraying or unraveling of woven wire cloth.
[ترجمه ترگمان]SELVAGE - یک لبه نهایی که برای جلوگیری از چروک و یا باز کردن پارچه سیمی بافته استفاده می شود
[ترجمه گوگل]SELVAGE - یک لبه به پایان رسید که برای جلوگیری از تخریب یا انهدام پارچه پارچه بافته شده استفاده می شود

10. There are signs that the alliance is now fraying at the edges.
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی وجود دارند که این اتحاد در حال حاضر چروک شده در لبه است
[ترجمه گوگل]نشانه هایی وجود دارد که اتحاد در حال حاضر در لبه ها خرد می شود

11. Such guards also protect against fraying by roe deer.
[ترجمه ترگمان]این سپاه حفاظت از چروک را نیز با استفاده از گوزن ها، در برابر چروک آن محافظت می کند
[ترجمه گوگل]چنین نگهبانان نیز در برابر فرسودگی با گوزن گاو محافظت می کنند

12. The electric cord is fraying and could be dangerous to handle.
[ترجمه ترگمان]این کابل چروک شده و می تواند برای رسیدگی به آن خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]طناب الکتریکی خرد شده است و می تواند خطرناک باشد

13. With basic needs in increasingly short supply, the social fabric of Cairo is showing signs of fraying.
[ترجمه ترگمان]با نیازهای اولیه به طور فزاینده، بافت اجتماعی قاهره نشانه هایی از چروک از پارچه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به نیازهای اساسی در تامین فزایندۀ فزاینده، ساختار اجتماعی قاهره نشانه هایی از فرسایش است

14. We had been waiting an hour, the temperature rising, tempers fraying.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت منتظر بودیم، دمای هوا بالا رفته بود
[ترجمه گوگل]منتظر یک ساعت بودیم، دما بالا می رفت، خفه می شد

15. Is our civilization widening and deepening, or is it fraying out?
[ترجمه ترگمان]آیا تمدن ما در حال گسترش و تعمیق آن است یا بدتر از آن است؟
[ترجمه گوگل]آیا تمدن ما گسترش یافته و عمیق تر شده است یا خنثی شده است؟

پیشنهاد کاربران

فرسایش


کلمات دیگر: