کلمه جو
صفحه اصلی

aslant


معنی : اریبی، بطور مایل، بسوی سراشیب، حرکت مایل
معانی دیگر : به طور اریب یا مایل، شیبدار، کجدار، سراشیب، متمایل، یک وری

انگلیسی به فارسی

به‌طور مایل، به‌سوی سراشیب، اریبی، حرکت مایل


مشتاق، بطور مایل، بسوی سراشیب، حرکت مایل، اریبی


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: in a slanting direction; obliquely; slantingly.
حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: crossing at a slant; slantingly across or over.

- The ivy grew aslant the window.
[ترجمه ترگمان] پیچک به طور اریب پنجره را کج کرده بود
[ترجمه گوگل] پیچک به پنجره افتاد

• on a slant, in a slanting direction

دیکشنری تخصصی

[نساجی] اریب - کج - ناراست - مایل
[ریاضیات] کج، مورب، حرکت مایل

مترادف و متضاد

اریبی (صفت)
skew, aslant, canted

بطور مایل (قید)
awry, aslant

بسوی سراشیب (قید)
aslant

حرکت مایل (قید)
aslant

جملات نمونه

1. The evening sunlight shone aslant through the window.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از پنجره به طور اریب می تابید
[ترجمه گوگل]نور خورشید نور شب را از پنجره بیرون زد

2. The wrecked train lay aslant the track.
[ترجمه ترگمان]قطار شکسته روی ریل را کج و معوج کرده بود
[ترجمه گوگل]قطار خراب به سمت مسیر حرکت کرد

3. The sunlight fell aslant the floor.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید روی زمین می افتاد
[ترجمه گوگل]نور خورشید به زمین افتاد

4. The carpenter made the roof aslant to allow water to run down.
[ترجمه ترگمان]نجار سقف را کج کرد تا آب به پایین بیاید
[ترجمه گوگل]نجار سقف را روی زمین قرار داد تا آب را از بین ببرد

5. He leant aslant against the wall.
[ترجمه ترگمان]کج و معوج به دیوار تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]او در برابر دیوار قرار دارد

6. The sun shone aslant into his face.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید به طور مایل در چهره اش می درخشید
[ترجمه گوگل]خورشید به صورتش درخشید

7. The carpenters made the roof aslant to allow water to run down.
[ترجمه ترگمان]نجار روی بام را تکان می داد تا آب رودخانه را پایین بیاورد
[ترجمه گوگل]نجارها سقف را به سمت پایین راه انداختند تا آب از بین برود

8. Trays and large dishes like plate shall be aslant.
[ترجمه ترگمان]trays و ظرف های بزرگ مثل بشقاب باید مایل باشند
[ترجمه گوگل]سینی ها و ظروف بزرگ مانند بشقاب باید از هم جدا باشند

9. The sunlight aslant the floor.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید روی زمین را تکان می داد
[ترجمه گوگل]نور خورشید در کف زمین است

10. The picture hung aslant.
[ترجمه ترگمان]تصویر کج آویخته بود
[ترجمه گوگل]تصویر آویزان شده است

11. Thrust self aligning roller bearing is one type of thrust bearing with tambour roller aslant ranged.
[ترجمه ترگمان]bearing self Thrust یک نوع فشار باری است که در دامنه roller tambour کج قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]غلتک خود رطوبت محوری یک نوع تحمل رانش با غلتک tambour aslant محدوده است


کلمات دیگر: