کلمه جو
صفحه اصلی

drapery


معنی : پارچه فروشی، ماهوت فروشی، تزئینات پردهای
معانی دیگر : (انگلیس) مغازه ی پارچه فروشی، بزازی، (جمع) پرده (از پارچه ی ضخیم)، (انگلیس) رجوع شود به: dry goods، (جامه یا پرده یا روکش) چین دار و آویخته، پارچه بافی

انگلیسی به فارسی

پارچه‌فروشی، ماهوت‌فروشی، پارچه‌بافی، تزئینات پردها


انگلیسی به انگلیسی

• cloth; fabric used for curtains
you can refer to cloth or clothing hanging in folds as drapery or draperies; an old-fashioned word.
drapery is also the cloth that you buy in a shop; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] غارپرده یک ورقه نیمه شفاف تراورتن تشکیل شده در زمانی که قطرات آب به سمت پائین سقف شیبدار غار جریان می یابند و یک اثر سینوسی از کلسیت به جای می گذارند . مترادف : پرده ( غارشناسی ) – پرده چکیده . مترادف ناکامل : Bacon –rind drapery .
[نساجی] پارچه پرده ای - پارچه پشمی در اصطلاح انگلیسی

مترادف و متضاد

پارچه فروشی (اسم)
drapery

ماهوت فروشی (اسم)
drapery

تزئینات پرده ای (اسم)
drapery

جملات نمونه

1. My mother ran a couple of drapery shops.
[ترجمه ترگمان]مامانم یه چندتا مغازه پارچه ای درست کرده
[ترجمه گوگل]مادرم چند تا مغازه اغذیه فروشی داشت

2. The style is noted for its flowing drapery.
[ترجمه ترگمان]این سبک برای لباس جاری آن به آن اشاره شده است
[ترجمه گوگل]این سبک به دلیل پوشیدنی آن جریان دارد

3. Thus the drapery was also important.
[ترجمه ترگمان]پس پرده هم مهم بود
[ترجمه گوگل]بنابراین پارچه فروشی نیز مهم بود

4. In the drapery room, for example, the formations hang from the ceiling like curtains.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در اتاق پرده، اشکال آویزان از سقف مانند پرده آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در اتاق تهیه شده، تشکل ها از سقف آویزانند مانند پرده

5. They are pictorial, with good drapery and expressive features to the figures.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصویری هستند، با لباس خوب و ویژگی های expressive برای این ارقام
[ترجمه گوگل]آنها تصویری هستند، با پوشیدنی خوب و ویژگی های ظریف به ارقام

6. An ornamental drapery hung across a top edge, as of a bed, table, or canopy.
[ترجمه ترگمان]یک پرده تزیینی روی لبه بالایی، مثل یک تخت خواب یا تخت آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک پارچه نقاشی دیواری از یک لبه بالایی، یک تخت، میز یا یک تخت چوبی آویزان است

7. He relied on drapery rather than tailoring to construct his new look.
[ترجمه ترگمان]او بر روی پرده نقاشی تکیه کرد تا خیاطی برای ساختن ظاهر جدیدش
[ترجمه گوگل]او به جای پارچه کتانی برای ساختن ظاهر جدید خود، به پوشیدنی پرداخت

8. He did endless studies of drapery, plants, landscape, figures and mechanical devices.
[ترجمه ترگمان]وی مطالعات بی پایانی بر روی پرده، گیاهان، مناظر، شکل ها و وسایل مکانیکی انجام داد
[ترجمه گوگل]او مطالعات بی پایان روی پارچه، گیاهان، چشم انداز، چهره ها و دستگاه های مکانیکی انجام داد

9. She inherited her mother's gift for devising drapery and costume.
[ترجمه ترگمان]هدیه مادرش را برای دوختن لباس و لباس به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]او هدیه مادرش را برای طراحی پارچه و لباس به ارث برده است

10. He works in the drapery department of the store.
[ترجمه ترگمان]اون تو قسمت drapery مغازه کار میکنه
[ترجمه گوگل]او در بخش نقاشی فروشگاه کار می کند

11. They show variety of expression and the drapery was carved with refined and consummate skill.
[ترجمه ترگمان]آن ها تنوع بیان را نشان می دهند و پرده با مهارت کامل و ماهرانه حکاکی شده است
[ترجمه گوگل]آنها نشان می دهد انواع بیان و draperies حک شده با مهارت های تصفیه شده و جامع است

12. A photograph against a background of drapery.
[ترجمه ترگمان]یک عکس در برابر پس زمینه پرده
[ترجمه گوگل]یک عکس در مقابل پس زمینه پارچه فروشی

13. The drapery served organically to cover the Madonna.
[ترجمه ترگمان]پرده به صورت ارگانیک کار می کرد تا مادونا را بپوشاند
[ترجمه گوگل]پارچه اژدها به صورت مرتب برای پوشش مدونا کار می کرد

14. She inherited her mother's gift for drapery and costume.
[ترجمه ترگمان]هدیه مادرش را برای لباس و لباس به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]او هدیه مادرش را برای پارچه و لباس به ارث برده است

پیشنهاد کاربران

پرده


کلمات دیگر: