کلمه جو
صفحه اصلی

dry clean


خشک شویی کردن، لباس را با بخار تمیز کردن بابنزین پاک کردن، لکه گیری کردن

انگلیسی به انگلیسی

• when clothes are dry-cleaned, they are cleaned with a liquid chemical rather than with water.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شستشوی خشک (غیر آبی ) - خشک شویی

جملات نمونه

1. My dry cleaning should be ready this afternoon.
[ترجمه ترگمان]خشکشویی من باید امروز بعد از ظهر آماده باشه
[ترجمه گوگل]تمیز کردن خشک من باید این بعد از ظهر آماده شود

2. This dress has to be dry cleaned.
[ترجمه ترگمان]این لباس باید خشک شود
[ترجمه گوگل]این لباس باید تمیز شود

3. Your dry cleaning will be ready on Thursday.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک شما در روز پنجشنبه آماده خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمیز کردن خشک شما در روز پنج شنبه آماده خواهد شد

4. Ahmad once represented a dry cleaning branch manager who had an epileptic seizure on the job.
[ترجمه ترگمان]احمد یک مدیر بخش تمیزکاری خشک بود که حمله ای ناگهانی به این شغل داشت
[ترجمه گوگل]احمد یک بار نماینده یک مدیر شعبه خالی بود که تشنج صرعی داشت

5. I used to pick up her dry cleaning and run errands for her.
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم که لباسامو در بیارم و یه ماموریت براش انجام بدم
[ترجمه گوگل]من برای تمیز کردن خشکشویی خودم را انتخاب کرده بودم و برایش کار می کردم

6. Dry cleaning solvent Detergent one teaspoon of washing powder with a half pint of lukewarm water.
[ترجمه ترگمان]حلال تمیز کردن خشک یک قاشق چای خوری پودر لباس شویی با نیم لیتر آب ولرم مخلوط می کند
[ترجمه گوگل]مواد شوینده خشک پاک کننده یک قاشق چای خوری پودر شستشو با نصف پینت آب آشامیدنی

7. Specialist private dry cleaning of antique textiles: Bernard Dore works for the National Trust and national museums as well as dealers.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک خصوصی در پارچه های عتیقه: برنارد Dore برای بنیاد ملی تراست و موزه های ملی و نیز فروشندگان کار می کند
[ترجمه گوگل]تمیز کردن خصوصی تمیز کردن خصوصی پارچه های ضد عفونی: برنارد دور برای موزه ملی و موزه های ملی و همچنین نمایندگی ها کار می کند

8. The dry cleaner delivers, mobile clinics come to you.
[ترجمه ترگمان]The خشک، کلینیک های سیار به شما مراجعه می کنند
[ترجمه گوگل]تمیزکننده خشک، کلینیک های موبایل به شما می آیند

9. Pick up your dry cleaning and your clothes will come wrapped in plastic bags promoting Blockbuster or a new long-distance telephone service.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک خود را جمع کنید و لباس هایتان در کیسه های پلاستیکی پیچیده شده و یا سرویس تلفن راه دور جدیدی را تبلیغ کنید
[ترجمه گوگل]تمیز کردن خشک و تمیز کردن خود را انتخاب کنید و لباس های خود را در کیسه های پلاستیکی ترویج Blockbuster یا سرویس تلفنی جدید از راه دور قرار دهید

10. Rats. I forgot to pick up my dry cleaning.
[ترجمه ترگمان]موش صفت یادم رفت لباسامو بردارم
[ترجمه گوگل]موش صحرایی من را فراموش کرده ام تا تمیز کردن خشک من را بردارم

11. When it rang out a sterile towel dry clean water.
[ترجمه ترگمان]وقتی که یک حوله استریل را در آب تمیز خشک کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک آب پاک استریل خالص خشک شد

12. These durable slippers are dry clean only.
[ترجمه ترگمان]این دمپایی های durable فقط خشک هستند
[ترجمه گوگل]این دمپایی های با دوام فقط خشک هستند

13. How much do you charge to dry clean this sweater?
[ترجمه ترگمان]چقدر میخوای این پلیور رو تمیز کنی؟
[ترجمه گوگل]این ژاکت تمیز را چقدر شارژ میکنید؟

14. A classic, cool-weather motif in traditional lambswool. Importent, Dry clean.
[ترجمه ترگمان]یک نقش و نگار کلاسیک در آب و هوا در lambswool سنتی importent، تمیز و تمیز
[ترجمه گوگل]نقاشی کلاسیک، خنک و آب و هوا در لامباس سنتی Importent، خشک تمیز

پیشنهاد کاربران

خشک شویی

خشکشویی کردن لباس


کلمات دیگر: