کلمه جو
صفحه اصلی

brighton

انگلیسی به فارسی

براون


انگلیسی به انگلیسی

• city in east sussex (england); city close to melbourne (australia); town in colorado (usa); family name

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بافت لانه زنبوری بدلی که یکطرف آن لانه زنبوری است

جملات نمونه

1. The Brighton Festival is held every year around May time.
[ترجمه ترگمان]جشنواره برای تن هر سال در حدود ماه مه برگزار می شود
[ترجمه گوگل]جشنواره برایتون هر ساله در اواسط ماه مه برگزار می شود

2. It's exhausting commuting from Brighton to London every day.
[ترجمه ترگمان]از رفتن به لندن هر روز از \"برایتون\" تا لندن خسته کننده است
[ترجمه گوگل]هر روز از برایتون به لندن رفت و آمد می کند

3. Cheques should be made payable to Brighton Borough Council.
[ترجمه ترگمان]قابل پرداخت است که قابل پرداخت به شورای Borough تن باشد
[ترجمه گوگل]چک باید به شورای شهر برایتون پرداخت شود

4. Brighton is a famous seaside resort.
[ترجمه ترگمان]برای تن یک پناه گاه ساحلی مشهور است
[ترجمه گوگل]برتون یک معبد ساحلی مشهور است

5. Brighton is in southern England.
[ترجمه ترگمان]برای تن در جنوب انگلستان است
[ترجمه گوگل]برایتون در جنوب انگلیس است

6. Which platform does the Brighton train leave from?
[ترجمه ترگمان]قطاری که قطار به تن می کند از کدام سکو می رود؟
[ترجمه گوگل]کدام پلت فرم قطار برایتون را ترک می کند؟

7. She works in a brothel in Brighton.
[ترجمه ترگمان]توی یه فاحشه خانه توی \"برایتون\" کار میکنه
[ترجمه گوگل]او در یک فاحشهخانه در برتون کار می کند

8. Brighton is a leading south coast resort.
[ترجمه ترگمان]برای تن یک تفرجگاه ساحلی جنوب شرقی است
[ترجمه گوگل]برتون یک مناظر پیشرو در ساحل جنوبی است

9. His body was taken to Brighton mortuary for identification.
[ترجمه ترگمان] جسدش رو برای شناسایی به \"برایتون\" برده بودن
[ترجمه گوگل]بدن او برای شناسایی برایتون برداشته شد

10. The world and his wife were in Brighton that day!
[ترجمه ترگمان]آن روز تمام دنیا و زنش در تن تن بودند!
[ترجمه گوگل]جهان و همسرش در آن روز در برتون بود!

11. I came to Brighton for/with the express purpose of seeing you.
[ترجمه ترگمان]من برای ملاقات با شما به برایتون آمده ام
[ترجمه گوگل]من برای / با هدف بیان دیدار شما به برتون آمدم

12. It's only a 55-minute run from London to Brighton.
[ترجمه ترگمان]فقط ۵۵ دقیقه از لندن به برایتون می رود
[ترجمه گوگل]این فقط یک اجرا 55 دقیقه ای از لندن به برایتون است

13. Trains between London and Brighton run throughout the day.
[ترجمه ترگمان]قطارها بین لندن و برای برای در سراسر روز حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]قطار بین لندن و برتون در طول روز اجرا می شود

14. We'll be hard pushed to get to Brighton by six o'clock.
[ترجمه ترگمان]ساعت شش باید به برایتون برویم
[ترجمه گوگل]ما سخت می رویم تا شش ساعت به برایتون برسیم


کلمات دیگر: