کلمه جو
صفحه اصلی

bristles

انگلیسی به فارسی

موی سر، موی زبر، موی خوک، موی سیخ، مو، سیخ شدن، اماده جنگ شدن، رویه تجاوزکارانه داشتن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] نایلون ماکو - نایلون ماکو در پارچه

جملات نمونه

1. that desert now bristles with factories
آن صحرا اکنون پر از کارخانه است.

2. that creature has a short tail covered with bristles
آن جاندار دمی کوتاه و پوشیده از موی زبر دارد.

پیشنهاد کاربران

موی خوک


کلمات دیگر: