کلمه جو
صفحه اصلی

face up to sth


تن در دادن به کاری

پیشنهاد کاربران

مواجه شدن با چیز ناخوشایندی

مجبور به پذیرش شدن چیزی

She is going to have to face up to the fact that he is not going to marry her.
اون مجبور خواهد شد بپذیرد که اون باهاش ازدواج نخواهد کرد.


کلمات دیگر: