کلمه جو
صفحه اصلی

hoarder


معنی : پس انداز کن، محتکر
معانی دیگر : محتکر

انگلیسی به فارسی

محتکر


نگهدارنده، محتکر، پس انداز کن


انگلیسی به انگلیسی

• one who gathers, one who amasses (i.e. food, money, etc.)

مترادف و متضاد

پس انداز کن (اسم)
economizer, saver, hoarder

محتکر (اسم)
hoarder, forestaller, speculator

جملات نمونه

1. I'm a terrible hoarder of junk. I hate throwing things away.
[ترجمه ترگمان]من یه محتکر خیلی بدم متنفرم از اینکه همه چیز رو پرت کنم کنار
[ترجمه گوگل]من یک جنجال وحشتناک ناخواسته هستم من از همه چیز پرتاب می ترسم

2. I'm a hoarder when it comes to clothes.
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس به شه من یه محتکر ام
[ترجمه گوگل]زمانی که لباس می آید، یک نگهبان است

3. Most hoarders have favorite hiding places.
[ترجمه ترگمان]بیشتر hoarders مکان های مخفی مورد علاقه خود را دارند
[ترجمه گوگل]اکثر نگهبان ها مکان های مورد علاقه خود را دارند

4. We have a hoarder, we also have possible intruder. Intruder comes in to look for something.
[ترجمه ترگمان]ما یک hoarder داریم، همچنین یک مزاحم هم داریم intruder می آید که دنبال چیزی بگردد
[ترجمه گوگل]ما یک هارادور داریم، ما همچنین یک مزاحم ممکن است نفوذگر به دنبال چیزی میگردد

5. To overcome the hoarder inside screaming "I may need this, " Smith College psychologist Randy O.
[ترجمه ترگمان]برای غلبه بر the درون داد و فریاد \"ممکن است به این نیاز داشته باشم\"، \"Randy اسمیت\"، روانشناس کالج اسمیت
[ترجمه گوگل]رندی ا, روانشناس کالج اسمیت، برای غلبه بر هاراردر در فریاد 'من ممکن است به این نیاز داشته باشم '

6. Was I becoming an eccentric hoarder?
[ترجمه ترگمان]داشتم یه محتکر عجیب غریب می شدم؟
[ترجمه گوگل]آیا من تبدیل به یک هارپر غیر عادی شدم؟

7. Psychologists also suggest having the hoarder undergo a thorough mental-health evaluation to help understand what may be driving the behavior.
[ترجمه ترگمان]روانشناسان همچنین پیشنهاد می کنند که hoarder یک ارزیابی سلامت روانی کامل را برای کمک به درک آنچه که ممکن است رفتار را هدایت کند، قرار دهند
[ترجمه گوگل]روانشناسان همچنین پیشنهاد می کنند که هاراردر یک ارزیابی سلامت روانی کامل داشته باشد تا بتواند درک کند که چه چیزی ممکن است باعث رانندگی رفتار شود

8. I'm a terrible hoarder because I like rediscovering old favourites.
[ترجمه ترگمان]من یه محتکر افتضاحی هستم چون دوست دارم favourites پیر رو دوست داشته باشم
[ترجمه گوگل]من یک کلاهبردار وحشتناک هستم چون دوست دارم دوباره مورد علاقه های قدیمی را کشف کنم

9. So printing enough money to "satisfy the hoarder" is the only way of getting interest rates or the exchange-rate down.
[ترجمه ترگمان]بنابراین چاپ پول کافی برای \"راضی کردن the\" تنها راه دریافت نرخ بهره یا نرخ ارز می باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین چاپ پول کافی برای رفع حجاب تنها راهی برای به دست آوردن نرخ بهره و یا نرخ مبادله است

10. If you are a hoarder of information and are of the opinion that all of the nuts you have squirreled away grant you immutable job security, think again.
[ترجمه ترگمان]اگر شما a از اطلاعات هستید و از این نظر هستید که همه آجیل ها به شما کمک می کنند تا امنیت شغلی تغییر ناپذیر را به شما اعطا کنند، دوباره فکر کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک نگهدارنده اطلاعات هستید و معتقدند که تمام آجیل هایی که شما آنرا خراب کرده اید، به شما امنیت شغلی مضاعف داده می شود، دوباره فکر کنید

11. I am a hoarder .
[ترجمه ترگمان] من یه محتکر م
[ترجمه گوگل]من یک هارپر هستم

12. The other way to cure the problem is to have the hoarder actually tackle the issue himself, to see how he is trapped by his own debris and to want to make a change.
[ترجمه ترگمان]روش دیگر برای درمان این مشکل این است که the در واقع خود مساله را حل کند تا ببیند در زیر آوار گرفتار شده است و می خواهد تغییری ایجاد کند
[ترجمه گوگل]راه دیگر برای درمان این مشکل این است که حاکم در واقع موضوع خود را برطرف کند، ببیند که چگونه با باقی مانده های خود به دام افتاده و می خواهد تغییر ایجاد کند

13. Such experts also advise against forced cleanups, on the grounds the hoarder is likely to simply acquire even more as soon as possible.
[ترجمه ترگمان]چنین متخصصانی همچنین بر علیه cleanups اجباری توصیه می کنند که در این زمینه احتمال دارد که hoarder به سادگی حتی هرچه زودتر به دست آورند
[ترجمه گوگل]چنین کارشناسان نیز درمورد تمیز کردن اجباری توصیه می کنند، به این ترتیب که ممکن است هکرها به زودی به سادگی بتوانند به آن دست یابند

14. The 67-year-old woman, Billie Jean James, was described by her friends as a hoarder who constantly bought small items and knick-knacks from thrift stores.
[ترجمه ترگمان]این زن ۶۷ ساله بیلی جین جیمز، توسط دوستانش به عنوان a توصیف شد که اشیا کوچک و knick را از فروشگاه های دست دوم می خرید
[ترجمه گوگل]زن 67 ساله، بیللی جین جیمز، توسط دوستانش به عنوان نگهبان توصیف شده بود که به طور مداوم کالاهای کوچک و کتک کاری را از مغازه های رفاهی خریداری می کرد

پیشنهاد کاربران

آشغال جمع کن


کلمات دیگر: