دهان به دهان نقل کردن یا شدن، به ارث گذاشتن
pass down
دهان به دهان نقل کردن یا شدن، به ارث گذاشتن
انگلیسی به فارسی
انتقال تجربه، به ارث گذاشتن
مترادف و متضاد
Transmit information or give property to younger generations.
پیشنهاد کاربران
به ارث بردن
دست به دست کردن
( علم، تجربه، مهارت ) به ( فرزندان/نسل بعد/دیگری ) منتقل کردن
Important skills were passed down from generation to generation
She will pass her diamond ring down to her niece
او انگشتری الماسش را برای خواهرزاده اش به ارث خواهد گذاشت
او انگشتری الماسش را برای خواهرزاده اش به ارث خواهد گذاشت
منتقل کردن علم یا تجربه
سینه به سینه ( منتقل شده )
کلمات دیگر: