کلمه جو
صفحه اصلی

arm's length

انگلیسی به فارسی

طول بازو


انگلیسی به انگلیسی

• length from the shoulder to finger tips

جملات نمونه

1. He held the dirty rag at arm's length .
[ترجمه ترگمان]پارچه کثیفی را که در دست داشت نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]او دستمال مرطوب را در دست باز نگه داشت

2. He has to hold newspapers at arm's length to focus on the print.
[ترجمه ترگمان]او مجبور است روزنامه را در طول دست نگه دارد تا بر روی چاپ متمرکز شود
[ترجمه گوگل]او باید روزنامه ها را به صورت دستی نگه دارد تا روی چاپ تمرکز کنند

3. He keeps all his clients at arm's length.
[ترجمه ترگمان] اون همه مشتری هاش رو در طول بازو نگه میداره
[ترجمه گوگل]او تمام مشتریان خود را در زمان باز نگه می دارد

4. She had always kept his family at arm's length.
[ترجمه ترگمان]او همیشه خانواده اش را در آغوش گرفته بود
[ترجمه گوگل]او همیشه خانواده اش را در بازو نگه داشت

5. I held it at arm's length.
[ترجمه ترگمان]دستم را دراز کردم
[ترجمه گوگل]من آن را در دست باز نگه داشت

6. Petra keeps all men at arm's length to avoid getting hurt.
[ترجمه ترگمان]پتراکوتس تمام مردان را در طول بازوی خود نگه می دارد تا آسیب نبیند
[ترجمه گوگل]پترا تمام مردان را در حالت باز نگه می دارد تا از صدمه دیدن جلوگیری شود

7. He struck a match, and held it at arm's length.
[ترجمه ترگمان]کبریت زد و دستش را دراز کرد
[ترجمه گوگل]او یک مسابقه را زد و آن را در بازو نگه داشت

8. This involves holding out a bar at arm's length and then rotating it.
[ترجمه ترگمان]این شامل نگه داشتن یک میله در طول بازو و سپس چرخاندن آن است
[ترجمه گوگل]این شامل نگه داشتن یک نوار در بازو و سپس چرخش آن است

9. I handed it to him at arm's length, not knowing what he was about to do.
[ترجمه ترگمان]دستش را به طرف او دراز کردم، نمی دانستم می خواهد چه کار کند
[ترجمه گوگل]من آن را به زودی به او تحویل دادم، بدون دانستن آنچه که او در حال انجام بود

10. The inspection section must work at arm's length from the provider units, and so on.
[ترجمه ترگمان]بخش بازرسی باید در طول بازو از واحدهای ارائهکننده، و غیره کار کند
[ترجمه گوگل]بخش بازرسی باید از لحاظ بازو از واحدهای ارائه دهنده و غیره کار کند

11. She prefers to keep her relations at arm's length.
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می دهد که روابط خود را با فاصله بازو حفظ کند
[ترجمه گوگل]او ترجیح می دهد روابط خود را در زمان باز نگه دارد

12. It is considered that both arm's length financing and relational financing possess economic rationality from the analysis of their internal efficiency, with the trend of combination.
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفته شده است که هم تامین مالی طول بازوی هم و هم تامین مالی رابطه ای، عقلانیت اقتصادی را از تحلیل کارایی درونی آن ها همراه با گرایش ترکیب دارند
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده است که هر دو تأمین مالی بازو و تامین مالی رابطه ای از تحلیل ریسک داخلی خود با روند ترکیبی معقولانه اقتصادی برخوردار است

13. In any event, documentation to justify the arm's length principle for the intercompany borrowings appears to be a good strategy to distant from the 5% penalty tax in case of any adjustment.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در هر صورت، اسناد برای توجیه اصل فاصله بازوی برای borrowings intercompany به نظر می رسد یک استراتژی خوب برای دور از ۵ % مالیات جریمه در صورت هر گونه تنظیم باشد
[ترجمه گوگل]در هر صورت، اسنادی برای توجیه اصل طول بازو برای وام های بین شرکت ها، به نظر می رسد استراتژی خوب برای دور از مالیات 5٪ مجاز در صورت هر گونه تنظیم است

14. Soon he was within arm's length of the girl, but the way was blocked by an enormous prole and an almost equally enormous woman, presumably his wife, who seemed to form an impenetrable wall of flesh.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که او در فاصله نزدیک دختر قرار گرفت، اما رنجبران بزرگ و تقریبا به یک زن تنومند و تقریبا به اندازه همسرش مسدود شده بود که به نظر می رسید که به شکل دیواری نفوذناپذیر از گوشت تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]به زودی او در بازوی دختر بود، اما این راه توسط پرول عظیم و زن تقریبا به همان اندازه عظیم، احتمالا همسرش بود، که به نظر می رسید به شکل دیوار غیر قابل نفوذ از گوشت مسدود شده است

15. She kept him at arm's length during the first week.
[ترجمه ترگمان]در طول هفته اول او را نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]او در طول هفته اول او را در آغوش گرفت

پیشنهاد کاربران

( معاوضه یا معامله ) در شرایط متعارف

کوتاه مدت

1 ( حقوق ) معاملات آزاد، معاملات متعارف/بی شبهه، معاملات دارای طرفین مستقل
2 پرهیز از روابط نزدیک

در دسترس
در بازو رِس
معاملات آزاد
معاملات بی شبهه

( در مکاتبات و قراردادهای تجاری ) تراضی بدون اکراه، رضایت طرفین معامله

مبادله کالا با شخص ثالث توسط خریدار و فروشنده بدون هیچ ارتباطی بین خریدار و فروشنده و کاملا مستقل


کلمات دیگر: