• deep internal perception, inner sense
gut feeling
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
حس ششم
حس درونی
a gut feeling
معنای اصطلاح: اگر شما دچار این حالت توصیف کننده این اصطلاح شوید، در مورد چیزی یا کسی احساسی مبهم و منفی دارید، بدون اینکه دلیل آن را بدانید، با این حال مطمئن هستید که احساس شما صحیح است.
مثال:
As soon as I came into the room I had a gut feeling that something was wrong - and then I saw the dead body.
همینکه به خانه رسیدم، احساس کردم که اتفاق بدی افتاده است و لحظاتی بعد، یک جسد ( را در آنجا ) مشاهده کردم.
Chaz said his gut feeling was that Laura was lying and, sure enough, she was.
چاز گفت که حس ششم او می گوید که لارا دروغ می گوید، و با اطمینان کامل، او دروغ می گفت.
ریشه کلمه: این اصطلاح از آنجا ریشه گرفته است که بسیاری از مردم هیجانات و احساسات مستقیمی را تجربه می کنند که کانون و تاثیر شدید آن بر ناحیه شکم که gut گفته می شود دیده می شود. جالب اینجاست که دومین شبکه بزرگ نظام عصبی ( بعد از مغز ) که از نورونهای به هم پیوسته تشکیل شده اند، در این ناحیه از بدن قرار گرفته است.
این اصطلاح معنایی شبیه کلمه دلشوره داشتن در زبان فارسی است.
https://www. aparat. com/v/LmOzy/آموزش_اسلنگ_های_زبان_انگلیسی_ ( Gut_Feeling )
a gut feeling
معنای اصطلاح: اگر شما دچار این حالت توصیف کننده این اصطلاح شوید، در مورد چیزی یا کسی احساسی مبهم و منفی دارید، بدون اینکه دلیل آن را بدانید، با این حال مطمئن هستید که احساس شما صحیح است.
مثال:
As soon as I came into the room I had a gut feeling that something was wrong - and then I saw the dead body.
همینکه به خانه رسیدم، احساس کردم که اتفاق بدی افتاده است و لحظاتی بعد، یک جسد ( را در آنجا ) مشاهده کردم.
Chaz said his gut feeling was that Laura was lying and, sure enough, she was.
چاز گفت که حس ششم او می گوید که لارا دروغ می گوید، و با اطمینان کامل، او دروغ می گفت.
ریشه کلمه: این اصطلاح از آنجا ریشه گرفته است که بسیاری از مردم هیجانات و احساسات مستقیمی را تجربه می کنند که کانون و تاثیر شدید آن بر ناحیه شکم که gut گفته می شود دیده می شود. جالب اینجاست که دومین شبکه بزرگ نظام عصبی ( بعد از مغز ) که از نورونهای به هم پیوسته تشکیل شده اند، در این ناحیه از بدن قرار گرفته است.
این اصطلاح معنایی شبیه کلمه دلشوره داشتن در زبان فارسی است.
https://www. aparat. com/v/LmOzy/آموزش_اسلنگ_های_زبان_انگلیسی_ ( Gut_Feeling )
همون حس ششم هست
مثال:
My gut feeling was that my friend hides sth and then I understood my guess was not that wrong
مثال:
My gut feeling was that my friend hides sth and then I understood my guess was not that wrong
من هم با حس ششم موافقم
خسی که بدون استناد به مدرک و دلیلی به ما میگه یه چیزی قراره اتفاق بیفته و در اکثر موقع هم درست ه
خسی که بدون استناد به مدرک و دلیلی به ما میگه یه چیزی قراره اتفاق بیفته و در اکثر موقع هم درست ه
حس درونی با وجود گسترده بودن بهتر از حسّ ششم است. به این دلیل که gut feeling ارتباط نزدیکی با بدن و سامانه های حسی آن داشته و به طور ضمنی به حسّی اشاره میکند که تا حدودی از طریق بدن قابل حس شدن است. " یک حس درونی که یا مسیر مبهمی را نشان میدهد یا چیزی را درست یا نادرست میداند. بدون این که فرد دلیلی برای آنها داشته باشد".
حسی که در اون دلیل و منطق جایی نداره.
بهترین ترجمه حس ششم یا حس درونی هست.
بهترین ترجمه حس ششم یا حس درونی هست.
یه حسی بهم میگه
I have a gut feeling that she is lying
یه حسی بهم میگه که داره دروغ میگه.
I have a gut feeling that she is lying
یه حسی بهم میگه که داره دروغ میگه.
my gut feeling that ته دلم میگه که
this is my gut feeling
این حسیه که در اعماق وجودم دارم
this is my gut feeling
این حسیه که در اعماق وجودم دارم
بصیرت
شهود
حس شهودی
شهود
حس شهودی
Go with your gut feeling
به حس درونی خودت گوش بده
به حس درونی خودت گوش بده
کلمات دیگر: