کلمه جو
صفحه اصلی

inundated

انگلیسی به فارسی

فرو ریختن، زیر سیل پوشاندن، سیل زده کردن، از اب پوشانیدن، اشباع کردن


انگلیسی به انگلیسی

• flooded, filled to overflowing

جملات نمونه

1. help for the inundated villages
کمک به دهکده های سیل زده

2. our office was inundated with job applications
سیل درخواست کار به اداره ی ما سرازیر شد.

3. our basement was completely inundated
زیرزمین ما پر از آب شده بود.

4. the epidemic of rioting that had inundated the country
همه گیری بلوا و شورش که سرتاسر کشور را فرا گرفته بود

5. Her office was inundated with requests for tickets.
[ترجمه ترگمان]دفتر او پر از درخواست ها برای بلیط بود
[ترجمه گوگل]دفتر او با درخواست های بلیط جابجا شده بود

6. After the broadcast, we were inundated with requests for more information.
[ترجمه ترگمان]بعد از پخش، ما با درخواست ها برای کسب اطلاعات بیشتر غرق شدیم
[ترجمه گوگل]پس از پخش، ما با درخواست برای اطلاعات بیشتر درگیر شدیم

7. We have been inundated with requests for help.
[ترجمه ترگمان]ما با درخواست کمک زیر آب رفته ایم
[ترجمه گوگل]ما با درخواست های کمک گرفتار شده ایم

8. The fields were inundated with flood.
[ترجمه ترگمان]سیل از سیل به زیر آب رفت
[ترجمه گوگل]این حوزه ها با سیل گرفتار شدند

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

10. The meadowland was inundated by heavy floods.
[ترجمه ترگمان]در کنار چمن ها با سیل سنگینی به زیر آب رفت
[ترجمه گوگل]این حوضه از سیلابهای سنگین فرو رفت

11. The helpline was inundated with requests for information on the crash.
[ترجمه ترگمان]این خط تلفن همراه با درخواست برای اطلاعات در مورد سقوط، زیر آب رفت
[ترجمه گوگل]خط تلفنی با درخواست برای اطلاعات در مورد تصادف سقوط کرد

12. We have been inundated with every bit of information imaginable.
[ترجمه ترگمان]ما همه اطلاعات قابل تصور را زیر آب برده بودیم
[ترجمه گوگل]ما با هر قسمتی از اطلاعات قابل تصور، غرق شده ایم

13. They have inundated me with fan letters.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا با نامه های پنکه سقفی inundated
[ترجمه گوگل]آنها مرا با حروف فن پرتاب کرده اند

14. The office was inundated with letters of complaint.
[ترجمه ترگمان]دفتر با سیلی از شکایت غرق شد
[ترجمه گوگل]دفتر با نامه های شکایت شد

15. We were inundated with applications for the job.
[ترجمه ترگمان]ما از درخواست ها برای این کار زیر آب رفته بودیم
[ترجمه گوگل]ما با برنامه های کاربردی برای این کار غرق شدیم

پیشنهاد کاربران

غرقاب در ( زمین شناسی و عمران )

غرق شده در

زیر آب میروند ( منظور شهرها و کشورهایی هست که طی چندین سال کلا میرن زیر آب )


کلمات دیگر: