کلمه جو
صفحه اصلی

multilingual


وابسته به چند زبان، به چند زبان، چند زبانه، چندزبانی a multilingual dictionary واژنامه ی چند زبانی

انگلیسی به فارسی

چندزبانه، چندزبانی، به چند زبان، کسی که چند زبان می‌داند، چند زبان‌دان


انگلیسی به انگلیسی

• fluent in several languages
something that is multilingual is written or said in several different languages.
someone who is multilingual is able to speak more than two languages very well.

جملات نمونه

1. a multilingual dictionary
واژنامه ی چند زبانی

2. In fact, well-educated, multilingual women from many different countries worked as international stewardesses.
[ترجمه محمد حسن اسایش] درواقع زنان تحصیل کرده مسلط به چندزبانه مختلف از کشورهای مختلف به عنوان مهمانداران وخدمه هواپیماهای بین المللی مشغول خدمت بودند
[ترجمه ترگمان]در واقع زنان مرفه، چندزبانه از بسیاری از کشورهای مختلف به عنوان stewardesses بین المللی کار می کردند
[ترجمه گوگل]در واقع، زنان تحصیل کرده، چند زبانه ای از کشورهای مختلف، به عنوان خدمه های بین المللی کار می کردند

3. There is growing interest in multilingual thesauri for application in international information retrieval networks.
[ترجمه ترگمان]علاقه رو به رشد لغات چند زبانه برای کاربرد در شبکه های بازیابی اطلاعات بین المللی وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاقه مندان به اصطلاحنامه های چند زبانه برای استفاده در شبکه های بازیابی اطلاعات بین المللی بیشتر است

4. It offers multilingual and interdisciplinary curriculum at University degree level.
[ترجمه ترگمان]این برنامه آموزشی چند زبانه و چند رشته ای را در سطح دانشگاه ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه آموزشی چند زبانه و بین رشته ای را در سطح دانشگاه ارائه می دهد

5. India is a, multilingual ` country.
[ترجمه ترگمان]هند یک کشور چند زبانه است
[ترجمه گوگل]هند یک کشور چند زبانه است

6. He recruited two multilingual engineers.
[ترجمه ترگمان]او دو مهندس چندزبانه را استخدام کرد
[ترجمه گوگل]او دو مهندس چند زبانه را استخدام کرد

7. Additionally, in places like Hong Kong, multilingual access is usually expected.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، در مکان هایی مانند هنگ کنگ، دسترسی به چند زبانه معمولا مورد انتظار است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در مکان هایی مانند هنگ کنگ، دسترسی چند زبانه معمولا انتظار می رود

8. This paper introduced a knowledge representation model for multilingual natural language text generation system.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل نمایش دانش برای سیستم تولید متنی زبان طبیعی چند زبانه معرفی کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مدل نمایندگی دانش را برای سیستم تولید متن متنوع چند زبانه معرفی کرد

9. Multilingual translation of technical and non-technical literature.
[ترجمه ترگمان]ترجمه Multilingual ادبیات فنی و غیر فنی
[ترجمه گوگل]ترجمه چندزبانه از ادبیات فنی و غیر فنی

10. Therefore, the research on the multilingual information processing platform which focused on content and semanteme not only has the practical values, but also has bright futures.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیق روی پلت فرم پردازش اطلاعات چند زبانه که بر محتوا تمرکز می کند و نه تنها دارای ارزش های کاربردی است بلکه دارای آینده روشنی نیز می باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحقیق در پلت فرم پردازش اطلاعات چند زبانه که بر محتوا و semanteme متمرکز است نه تنها مقادیر عملی، بلکه آینده ای روشن نیز دارد

11. The Advanced Font Catalog has the Multilingual user interface.
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ قلم پیشرفته رابط کاربر Multilingual دارد
[ترجمه گوگل]کاتالوگ پیشرفته فونت دارای رابط کاربری چند زبانه است

12. Oral English Courses are given by multilingual with international teaching certificate and wide experience in teaching.
[ترجمه ترگمان]دوره های شفاهی زبان انگلیسی در چندزبانه با مدرک آموزش بین المللی و تجربیات گسترده در آموزش داده می شود
[ترجمه گوگل]دوره های زبان انگلیسی با استفاده از چند زبانه با گواهینامه بین المللی آموزش و تجربه گسترده در آموزش داده می شود

13. Multilingual Multimedia Technology and CAI Technology ; Multilingual Character Recognition Systems.
[ترجمه ترگمان]Multilingual تکنولوژی چند رسانه ای و تکنولوژی cai؛ سیستم های تشخیص شخصیت Multilingual
[ترجمه گوگل]تکنولوژی چند رسانه ای چند رسانه ای و تکنولوژی CAI؛ سیستم های تشخیص شخصیت چند زبانه

14. Mr De Maeseneire, a multilingual 51 - year - old, looks tailor - made for the job.
[ترجمه ترگمان]آقای د Maeseneire، یک مرد ۵۱ ساله، به نظر می رسد که برای این کار خیاطی می کند
[ترجمه گوگل]آقای De Maeseneire، چند ساله 51 ساله، به نظر می رسد خیاط - برای این کار

a multilingual dictionary

واژنامه‌ی چندزبانی


Well-educated and multilingual women from many different countries worked as international stewardesses.

زنان تحصیل‌کرده و چندزبانه از کشورهای بسیاری به‌عنوان مهماندار بین‌المللی هواپیما کار می‌کردند.


پیشنهاد کاربران

چند زبان ها

A prson know several languages

چند زبانه

کسی که چند زبان بلد است، می تواند صحبت کند یا می تواند بنویسد. مترادف آن، کلمه polyglot ( پالیگلات ) است.


کلمات دیگر: