جور و سازگار بودن با دیگران، اخت شدن
get along with
انگلیسی به فارسی
کنار آمدن، تفاهم داشتن
انگلیسی به انگلیسی
• manage, handle, reach an agreement with; be friendly toward
مترادف و متضاد
Have a good relationship with someone
Deal with
جملات نمونه
1. I hope I will get along with everyone.
[ترجمه ترگمان] امیدوارم با همه کنار بیام
[ترجمه گوگل]امیدوارم با همه هماهنگی داشته باشم
[ترجمه گوگل]امیدوارم با همه هماهنگی داشته باشم
2. I don't really get along with my sister's husband.
[ترجمه kiyarash] من واقعا با شوهر خواهرم کنار نمی ایم. ( راحت نیستم )
[ترجمه امیر کاوسی] من واقعا با شوهر خواهرم نمیسازم ( همش با هم دعوا داریم )
[ترجمه علی] من واقعا با شوهرِ خواهرم نمیسازم
[ترجمه ترگمان]من واقعا با شوهر خواهرم تنها نیستم[ترجمه گوگل]من واقعا با شوهر خواهرم هماهنگ نیستم
3. It's impossible to get along with him.
[ترجمه ترگمان]غیر ممکن است که بتوانم با او کنار بیایم
[ترجمه گوگل]همراه با او غیرممکن است
[ترجمه گوگل]همراه با او غیرممکن است
4. Get along with you. It's a cock and bull story.
[ترجمه mobina] کنار اومدن با تو مثل داستان خروس و گاو هستش
[ترجمه ترگمان] برو کنار داستان خروس و بول است[ترجمه گوگل]با شما همراه شوید این داستان خروس و گاو است
5. I want to get along with everyone.
[ترجمه ترگمان] میخوام با همه کنار بیام
[ترجمه گوگل]من می خواهم با همه هماهنگ باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم با همه هماهنگ باشم
6. He is sincere and easy to get along with.
[ترجمه ترگمان]او صادق است و به راحتی می تواند با او کنار بیاید
[ترجمه گوگل]او صادقانه و آسان است همراه با
[ترجمه گوگل]او صادقانه و آسان است همراه با
7. The boys found it hard to get along with Tom, because he always said some very belligerent things.
[ترجمه میترا] برای پسران سخت بود که با تام کنار بیایند. چون او همیشه حرفه ای خصمانه می زد.
[ترجمه ترگمان]پسرها آن را به سختی پیدا کردند که با تام بروند، چون همیشه چیزهای belligerent می گفت[ترجمه گوگل]پسران با دیدن تام به سختی می گریستند، زیرا همیشه گفت: 'چیزهای بسیار خصمانه
8. Do you get along with your boss?/Do you and your boss get along?
[ترجمه ترگمان]با رئیست حرف می زنی؟ تو و رئیست با هم هستین؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با رئیس خود همراه می شوید؟ / آیا شما و رئیس شما همراهی می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما با رئیس خود همراه می شوید؟ / آیا شما و رئیس شما همراهی می کنید؟
9. They seem to get along with each other.
[ترجمه ترگمان]انگار با هم کنار می آیند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسد که همراه با یکدیگر باشند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسد که همراه با یکدیگر باشند
10. Rachel doesn't get along with Cyrus at all.
[ترجمه ترگمان]ریچل اصلا با \"سایروس\" کنار نمیاد
[ترجمه گوگل]راشل با کوروش هماهنگ نیست
[ترجمه گوگل]راشل با کوروش هماهنگ نیست
11. He's difficult to get along with but still in full possession of his faculties.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت است که با این کار کنار بیاید، اما هنوز کاملا در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]او دشوار است همراه با اما هنوز در اختیار داشتن دانشکده خود است
[ترجمه گوگل]او دشوار است همراه با اما هنوز در اختیار داشتن دانشکده خود است
12. To get along with him, Corey just rides him with confidence and patience.
[ترجمه ترگمان] \"که باه اش کنار بیای،\" کوری فقط با اطمینان و صبر می rides
[ترجمه گوگل]برای همراهی با او، کوری فقط او را با اعتماد به نفس و صبر سوار می کند
[ترجمه گوگل]برای همراهی با او، کوری فقط او را با اعتماد به نفس و صبر سوار می کند
13. Perhaps they do not get along with their children.
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها با بچه هایشان همراه نباشند
[ترجمه گوگل]شاید آنها با فرزندانشان هماهنگ نباشند
[ترجمه گوگل]شاید آنها با فرزندانشان هماهنگ نباشند
14. He's a nice boy - very easy to get along with.
[ترجمه ترگمان]او پسر خوبی است - خیلی راحت با آن کنار می اید
[ترجمه گوگل]او یک پسر خوب است - بسیار آسان برای همراه شدن
[ترجمه گوگل]او یک پسر خوب است - بسیار آسان برای همراه شدن
پیشنهاد کاربران
ارتباط خوب و ملایم داشتن با دیگری، ارتباط نزدیک و صمیمانه با دیگری داشتن
موافقت کردن با
کنارآمدن با
ساختن ( سازش داشتن )
My nieces don't get along at all.
برادرزاده های من اصلا با هم نمی سازن
My nieces don't get along at all.
برادرزاده های من اصلا با هم نمی سازن
Have friendly relation ship
به هم برخورد کردن
کنار آمدن با - ساختن با - جور بودن با
کنار امدن با
I get along with every body so people think Im realy friendly
تفاهم داشتن
خوب تا کردن با
آب توی یک جوب رفتن
رابطه دوستانه با کسی داشتن
به معنی برسر یک موضوع هم عقیده بودن_کنار آمدن با چیزی
معنی انگلیسی : to deal with some body
معنی فارسی : کنار اومدن با یه نفر
: )
معنی فارسی : کنار اومدن با یه نفر
: )
سازگاری داشتن با، ساختن با
How are you getting whit your school work
با درس مدرسه چکار می کنی
How are you getting whit your school work
با درس مدرسه چکار می کنی
سازگار شدن . کنار امدن
گرم گرفتن، اخت شدن با کسی
از پس کاری، کسی، امور برآمدن - در دست گرفتن
کلمات دیگر: