کلمه جو
صفحه اصلی

hogging


معنی : خمیدگی
معانی دیگر : علوم دریایى : تنش میانى

انگلیسی به فارسی

تکان دادن، خمیدگی


انگلیسی به انگلیسی

• drooping at the ends of a ship that tends to make the bow and stern lower than the middle part; arching

مترادف و متضاد

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

جملات نمونه

1. a truck was hogging the center of the road and nobody could pass
یک کامیون وسط جاده را گرفته بود و کسی نمی توانست رد بشود.

2. Stop hogging the biscuits and pass them round!
[ترجمه ترگمان]به biscuits دست نزن و از آن ها دور شو!
[ترجمه گوگل]توقف برداشتن بیسکویت ها و دور شدن آنها!

3. The story has been hogging the headlines for weeks.
[ترجمه مهدی فلاحی] این داستان هفته ها در صدر اخبار قرار داده میشده است
[ترجمه ترگمان]این داستان هفته ها در صدر اخبار قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این داستان برای هفته ها درهم رفته است

4. Hogging the limelight . . . top award for wildlife video.
[ترجمه ترگمان]جایزه بهترین فیلم حیات وحش را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]حواس پرتی جایزه عالی برای ویدیو حیات وحش

5. Mom, Pam's hogging the bathroom again!
[ترجمه ترگمان]مامان، پم دوباره رفته دستشویی
[ترجمه گوگل]مامان، پم ​​دوباره حمام را می کشاند!

6. He's been hogging the limelight .
[ترجمه ترگمان]اون توی مرکز توجه قرار گرفته
[ترجمه گوگل]او اهمیت زیادی دارد

7. But Hillary keeps hogging those funerals.
[ترجمه ترگمان]اما \"هیلاری\" همش به اون مراسم ختم میشه
[ترجمه گوگل]اما هیلاری این دسته از مراسم تشییع جنازه را نگه می دارد

8. I want you to stop hogging my desk space, all right?
[ترجمه ترگمان]می خوام دیگه به جای من دست نزنی، باشه؟
[ترجمه گوگل]من می خواهم تو را متوقف کنم که فضای میز من را ببندی، درست است؟

9. Have you done hogging the bathroom?
[ترجمه ترگمان]تو دستشویی کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا حمام کردن را انجام داده اید؟

10. When " hogging " ( during start - up ), the requirement is to lower the pressure as quickly as possible.
[ترجمه ترگمان]زمانی که \"hogging\" (در زمان شروع کار)، الزام این است که هرچه سریع تر فشار را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که 'جوشاندن' (در هنگام راه اندازی)، نیاز به کاهش فشار در اسرع وقت است

11. Sorry for hogging so much time of yours.
[ترجمه ترگمان] متاسفم که اینقدر وقت گذاشتی
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش برای مدت زمان بسیار زیادی از شما هجوم می آورم

12. This guy has been 5 hogging the bathroom for 25 minutes!
[ترجمه ترگمان]این یارو ۲۵ دقیقه دیگه رفته دستشویی
[ترجمه گوگل]این مرد 5 دقیقه در حمام به مدت 25 دقیقه در حال شستشو است!

13. This is a very CPU and hogging process.
[ترجمه ترگمان]این یک فرآیند بسیار CPU و hogging است
[ترجمه گوگل]این یک روند بسیار CPU و hogging است

14. Okay, I suppose you arent hogging it anymore.
[ترجمه ترگمان]باشه، فکر کنم دیگه hogging
[ترجمه گوگل]ببخشید، من فکر می کنم که شما آنرا بیشتر دوست دارید

پیشنهاد کاربران

مصرف کننده بیش از حد
[power hogging = مصرف کننده بیش از حد برق]

( عمل جنسی ) :عملی است که در آن مردان به دنبال زنانی هستند که دارای اضافه وزن بوده یا جذاب نیستند تا با سوءاستفاده از عزت نفس پایین چنین زنانی با انجام فعالیت های جنسی با آن ها، انگیزه های رقابتی یا جنسی خود را برآورده کنند.


کلمات دیگر: