کلمه جو
صفحه اصلی

ordinariness

انگلیسی به فارسی

عادی بودن


انگلیسی به انگلیسی

• normality, regularity; state of being ordinary

جملات نمونه

1. The misleading ordinariness and eerie implacability of the flesh-eaters bring the terror much closer to home.
[ترجمه ترگمان]The گمراه کننده و implacability وهم آور گوشت خوار، وحشت را به خانه نزدیک تر می کنند
[ترجمه گوگل]عادت گمراه کننده و ناتوانی گوشتخوارها موجب ترس بسیار نزدیک به خانه می شود

2. It is Bassani's unique gift that their familiar ordinariness should make them, often frighteningly, so memorable.
[ترجمه ترگمان]این هدیه منحصر به فرد است که معمولی بودن آن ها باید آن ها را، اغلب به طرزی وحشتناک، به یاد ماندنی بسازد
[ترجمه گوگل]هدیه منحصر به فرد باسانی است که شبیه سازی معمول آنها باید آنها را، اغلب ترسناک، به یاد ماندنی تبدیل کند

3. Attempting to keep the semblance of peace, of ordinariness, he had, he now realized, sacrificed Katherine.
[ترجمه شیرین] در حالی که تلاش می کرد در ظاهر صلح را، و شرایط عادی را، حفظ کند، اکنون متوجه شد که کاترین را فدا کرده بود.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد آرامش خود را حفظ کند، سعی کرد آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]کاترین، تلاش برای حفظ ظواهر صلح، عادی بودن، او اکنون متوجه شد

4. Thus its very ordinariness posed the design challenge: to make something common into something special.
[ترجمه ترگمان]بنابراین معمولی بودن آن چالش طراحی را مطرح می کند: ایجاد چیزی مشترک در یک چیز خاص
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، شایستگی آن، چالش طراحی را ایجاد کرد تا چیز خاصی را به چیزی خاص تبدیل کند

5. Ordinariness is his norm; what is extraordinary tends to be suspect.
[ترجمه ترگمان]ordinariness یک هنجار او است؛ چه چیزی غیرعادی است که فرد مظنون باشد
[ترجمه گوگل]عادت اوست؛ آنچه فوق العاده است تمایل دارد مشکوک باشد

6. Mr Pearce was rather bowled over by his niceness, his concern and his ordinariness.
[ترجمه ترگمان]آقای پیرس تا حدودی مجذوب زیبایی، نگرانی و his شده بود
[ترجمه گوگل]آقای پریس بیش از ناز و نعمتش، نگرانی او و عادت او، از بین رفت

7. The meagre little peelings falling from her knife into water eased her, their ordinariness was a link with real life.
[ترجمه ترگمان]پوست کوچک meagre که از چاقو به درون آب می افتاد، او را آرام می کرد، معمولی بودن آن ها یک پیوند با زندگی واقعی بود
[ترجمه گوگل]کمی نازک انداختن از چاقوی او به آب او را تسکین داد، عادت او ارتباطی با زندگی واقعی بود

8. In all the 1920s writing on Chaplin, however, we find an emphasis on his humanity and on his sheer ordinariness.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در تمام دهه ۱۹۲۰ درباره چاپلین، ما بر انسانیت او و معمولی بودن او تاکید می کنیم
[ترجمه گوگل]با این حال، در تمام 1920s که در مورد چپلین نوشتیم، بر تأکید بر بشریت و شایستگی او تأکید می کنیم

9. He turned up without fail but there was an ordinariness about him.
[ترجمه ترگمان]خرمگس، بی آن که شکست بخورد، از جا جست، اما یک حالت عادی در او وجود داشت
[ترجمه گوگل]او بدون شک شکست خورد اما اوضاع معمولی بود

10. She had nothing of the Jezebel about her, in fact she seemed remarkable, if anything, for her ordinariness.
[ترجمه ترگمان]در واقع، او هیچ یک از the درباره او نداشت، در واقع به نظر جالب می آمد، اگر هم مثل او معمولی بود
[ترجمه گوگل]او هیچ چیز از یزبیل در مورد او نداشت، در واقع او به نظر می رسید قابل توجه است، اگر هر چیزی، برای او عادت

11. I cannot believe that anyone should want to spectate the ordinariness of my existence, for I certainly have no wish to spectate anyone else's.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم باور کنم که هر کس بخواهد معمولی زندگی من باشد، چون من اصلا دلم نمی خواهد کس دیگری را دوست داشته باشم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم اعتقاد داشته باشم که هر کسی باید بخواهد منشاء وجود من را نشان دهد، زیرا من قطعا مایل نیستم کسی را ببینم

12. Optimism is the composure after failure, the generosity in ordinariness, the unyieldingness after setbacks.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی، آرامش بعد از شکست، سخاوت در معمولی بودن، unyieldingness بعد از عقب نشینی است
[ترجمه گوگل]خوش بینی آرامش پس از شکست، سخاوت در عادت، عدم اطمینان پس از شکست

13. Many ministers have been seeking to curry favour with voters by underlining the ordinariness of their possessions.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وزرا با تاکید بر معمولی بودن دارایی خود به دنبال لطف کاری با رای دهندگان بوده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از وزیران با تمجید از اموال خود، خواستار حمایت از رای دهندگان هستند

14. It means something like a kind of dulled grayness or ordinariness of life.
[ترجمه ترگمان]این به معنی نوعی تیرگی خاکستری یا معمولی بودن زندگی است
[ترجمه گوگل]این چیزی شبیه نوعی گرمای خفیف یا شفافیت زندگی است

پیشنهاد کاربران

روزمرگی

نظم و ترتیب
نظام
سامان
ترتیبات


کلمات دیگر: