کلمه جو
صفحه اصلی

gobble up

انگلیسی به فارسی

قورت دادن


انگلیسی به انگلیسی

• devour, gulp down, eat hastily, bolt

جملات نمونه

1. Banc One of Ohio has built an empire in the mid-west by gobbling up smaller banks.
[ترجمه ترگمان]banc یکی از اوهایو با سرعت بخشیدن به بانک های کوچک تر یک امپراطوری در میانه غرب ساخته است
[ترجمه گوگل]Banc یکی از اوهایو امپراتوری را در وسط غرب ساخته است و از طریق بانک های کوچکتر به سر می برد

2. Air France gobbled up its main French rivals, Air Inter and UTA.
[ترجمه شقایق دهقانی] ایر باس رقبای اصلی فرانسویش ایر اینتر و یو ای تی را شکست داد
[ترجمه ترگمان]\"Air France\" رقبای اصلی خود، Air اینتر و UTA را قطع کرد
[ترجمه گوگل]ایرباس فرانسه رقبای اصلی فرانسه، Air Inter و UTA را به دست آورد

3. The mounting legal costs quickly gobbled up their savings.
[ترجمه ترگمان]هزینه های قانونی رو به افزایش به سرعت پس انداز خود را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هزینه های حقوقی در حال افزایش، به سرعت پس انداز خود را افزایش دادند

4. Inflation has gobbled up our wage increases.
[ترجمه ترگمان]تورم افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]تورم باعث افزایش دستمزد ما شده است

5. We gobbled up all of the cake in one evening.
[ترجمه ترگمان]یک شب همه کیک را خوردیم
[ترجمه گوگل]ما در یک شب تمام کیک را زدیم

6. The firm's expenses gobbled up 44% of revenues.
[ترجمه ترگمان]هزینه های شرکت ۴۴ درصد از درآمدها را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هزینه های شرکت 44 درصد از درآمد را به دست آورد

7. Small family businesses are being gobbled up by larger firms.
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک خانوادگی توسط شرکت های بزرگ تر کنترل می شوند
[ترجمه گوگل]مشاغل کوچک خانوادگی توسط شرکت های بزرگ تر مورد استفاده قرار می گیرند

8. The rent gobbles up half his earnings.
[ترجمه ترگمان]اجاره نیمی از درآمدش را به خود اختصاص داد
[ترجمه گوگل]اجاره به نصف درآمد خود می رسد

9. Hotel costs gobbled up most of their holiday budget.
[ترجمه ترگمان]هزینه های هتل اغلب بودجه تعطیلات خود را gobbled
[ترجمه گوگل]هزینه های هتل بیشترین میزان بودجه تعطیلات خود را به دست آوردند

10. Small family businesses are often gobbled up by larger firms.
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک خانوادگی اغلب توسط شرکت های بزرگ تر gobbled می شوند
[ترجمه گوگل]شرکت های کوچک خانوادگی اغلب توسط شرکت های بزرگ ترغیب می شوند

11. The children gobbled up their food and rushed out to play.
[ترجمه ترگمان]بچه ها غذایشان را خوردند و با عجله بیرون رفتند تا بازی کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها مواد غذایی خود را می کشیدند و عجله می کردند تا بازی کنند

12. It gobbled up still untold millions of dollars.
[ترجمه ترگمان]هنوز میلیون ها دلار بود
[ترجمه گوگل]این میلیون ها دلار هنوز هم بی نظیر است

13. Housing costs gobble up almost half of our budget.
[ترجمه ترگمان]هزینه های مسکن تقریبا نیمی از بودجه ما را می بلعد
[ترجمه گوگل]هزینه های مسکن موجب تقریبا نیمی از بودجه ما می شود

14. She was trying to catch the bus that was greedily gobbling up passengers at an angle across the street.
[ترجمه ترگمان]او سعی داشت اتوبوس را که با حرص و ولع مسافران را در یک زاویه از خیابان جذب می کرد، بگیرد
[ترجمه گوگل]او سعی داشت اتوبوس را بگیرد که مسافرین را به زحمت دراز کشیده بود

پیشنهاد کاربران

حریصانه خوردن

بعلیدن

بلعیدن

معنی GOBBLE :

verb
[ obj]
1 : to swallow or eat ( something ) quickly
◀️We gobbled our meal and rushed back to work.
— usually down or up
◀️He gobbled down a sandwich.
◀️The children are afraid that monsters will gobble them up.

2 : to take ( something ) quickly or suddenly — usually up
◀️The local bank was gobbled up by a national conglomerate.

verb
[no obj] : to make the sound that a male turkey makes
◀️The actor gobbled like a turkey and quacked like a duck.



◀️ : ) I gobble up cock


کلمات دیگر: