کلمه جو
صفحه اصلی

museum


معنی : موزه
معانی دیگر : موزه

انگلیسی به انگلیسی

• place where objects of value or significance (historical, scientific, or artistic) are kept and displayed to the public
a museum is a building where interesting and valuable objects are kept and displayed to the public.

مترادف و متضاد

موزه (اسم)
boot, museum

place for viewing artifacts or


Synonyms: exhibits archive, building, depository, exhibition, foundation, gallery, hall, institution, library, menagerie, repository, salon, storehouse, treasury, vault


جملات نمونه

1. museum piece
1- قدیمی و پر ارزش،سزاوار نگهداری در موزه 2- زهوار در رفته،مال عهد بوق

2. a museum of costumes
موزه ی لباس

3. archeological museum
موزه باستانشناسی

4. a carpet museum
موزه ی فرش

5. our city's museum has several thousand exhibits
موزه ی شهر ما دارای چندین هزار نمایه (اثر نمایشی) است.

6. the cairo museum of antiquities
موزه ی آثار باستانی قاهره

7. a visit to a museum
رفتن به موزه

8. to visit an art museum
به یک موزه ی هنری رفتن

9. our calligraphy teacher was a museum piece
معلم خط ما مال عهد بوق بود.

10. the city's taxicabs are becoming museum pieces
تاکسی های شهر دارند خیلی قراضه می شوند.

11. his pictures are on display at the museum
نقاشی های او در موزه به نمایش گذاشته شده اند.

12. one of the dearest treasures of this museum
یکی از گرانبهاترین گنجینه های این موزه

13. the paintings are on loan from the national museum
این نقاشی ها از موزه ی ملی به امانت گرفته شده است.

14. they are cataloging all the paintings in this museum
دارند فهرست نامه ای از کلیه ی نقاشی های این موزه تهیه می کنند.

15. the party was a salute to the founders of this museum
مهمانی به مناسبت بزرگداشت از موسسان این موزه برگزار شد.

16. this painting is a copy; the original is in a london museum
این نقاشی بدل است ; اصل آن در موزه ی لندن است.

17. The museum is easily accessible by car.
[ترجمه ترگمان]این موزه به راحتی با اتومبیل در دسترس است
[ترجمه گوگل]موزه به راحتی توسط ماشین قابل دسترسی است

18. The museum is closed on Mondays.
[ترجمه Pourya] موزه در دوشنبه ها تعطیل است
[ترجمه رُز] موزه دوشنبه ها بسته است
[ترجمه ترگمان]این موزه دوشنبه ها تعطیل است
[ترجمه گوگل]موزه در دوشنبه بسته است

19. The museum was closed for renovation.
[ترجمه خخخخخ] موزه برای تعمیرات بسته شد
[ترجمه ....] موزه به دلیل بازسازی بسته شد
[ترجمه ترگمان]موزه برای نوسازی بسته شد
[ترجمه گوگل]موزه برای بازسازی بسته شد

20. The museum has now been reopened to the public.
[ترجمه ترگمان]این موزه اکنون دوباره بازگشایی شده است
[ترجمه گوگل]اکنون موزه به عموم بازمی گردد

21. Luckily the museum was not damaged by the earthquake.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه موزه از زلزله آسیب ندید
[ترجمه گوگل]خوشبختانه این موزه توسط زلزله آسیب دیده است

22. The museum offers extensive facilities for study.
[ترجمه ترگمان]این موزه امکانات وسیعی برای تحصیل ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]موزه امکانات زیادی برای مطالعه فراهم می کند

23. The museum is one of the last remnants of the 17th-century palace.
[ترجمه ترگمان]این موزه یکی از آخرین بقایای کاخ ۱۷th است
[ترجمه گوگل]موزه یکی از آخرین بقایای کاخ قرن هفدهم است

a carpet museum

موزه‌ی فرش


archeological museum

موزه‌ی باستان‌شناسی


The city's taxicabs are becoming museum pieces.

تاکسی‌های شهر دارند خیلی قراضه می‌شوند.


Our calligraphy teacher was a museum piece.

معلم خط ما مال عهد بوق بود.


اصطلاحات

museum piece

1- قدیمی و پرارزش، سزاوار نگه‌داری در موزه 2- زهواردررفته، مال عهد بوق


پیشنهاد کاربران

نمایشگاه ، تماشاگه

موزه تاریخی

موزه_مکان اشیای قدیمی

موزه
محل نگه داری اشیا قدیمی

موزه. محل نگهداری اشیا قدیمی و قسمتی. نمایشگاه. تماشاگه

موزه_محل نگه داری از وسایل قدیمی مال زمان های قدیم. 😊

موزه
the students are going to visit the museum of natural history
دانش آموزان قصد دارند به دیدن موزه تاریخ طبیعی بروند💟

موزه
محل نگه داشتن وسایل قدیمی

موزه هنری

موزه میشه=museum

موزه

اتاق فکر

محل نگهداری اثار تاریخی که از قدمت زیادی دارند.

موزه - محل نگه داری اشیای قدیمی

توضیحاتی در رابطه با اسم museum
معادل فارسی اسم museum موزه است. به ساختمانی که در آن آثار تاریخی، هنری، فرهنگی و علمی نگهداری شده و برای عموم به نمایش گذاشته می شود، museum یا موزه گفته می شود. مثال:
the natural history museum ( موزه تاریخ ملی )

منبع: سایت بیاموز

museum ( عمومی )
واژه مصوب: موزه
تعریف: محل نگهداری و نمایش آثار باستانی و هنری و مجموعه‏ها و اشیای نفیس|||متـ . گنجینه|||* مصوب فرهنگستان اول


کلمات دیگر: