حاشیه نویس، یاد داشت کننده، مفسر، تفسیر نویس
annotator
حاشیه نویس، یاد داشت کننده، مفسر، تفسیر نویس
انگلیسی به فارسی
آگهی دهنده
انگلیسی به انگلیسی
• one who annotates, one who explains
جملات نمونه
1. You use these classes in the annotator code in the next step.
[ترجمه ترگمان]شما از این کلاس ها در کد annotator در مرحله بعدی استفاده می کنید
[ترجمه گوگل]شما در مرحله بعد از این کلاس ها در کد آگهی دهنده استفاده می کنید
[ترجمه گوگل]شما در مرحله بعد از این کلاس ها در کد آگهی دهنده استفاده می کنید
2. Note that the Relationship Annotator can detect relationships without looking at the actual document text, but by analyzing preexisting concepts and grammar annotations in the CAS.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که Annotator روابط می تواند روابط را بدون نگاه به متن واقعی سند شناسایی کند، بلکه با تجزیه و تحلیل مفاهیم و تفسیر دستور زبانی موجود در CAS، می تواند روابط را شناسایی کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که Annotator رابطه می تواند بدون نگاه کردن به متن سند واقعی، روابط را شناسایی کند، اما با تحلیل مفاهیم پیشین و حاشیه نویسی دستور زبان در CAS
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که Annotator رابطه می تواند بدون نگاه کردن به متن سند واقعی، روابط را شناسایی کند، اما با تحلیل مفاهیم پیشین و حاشیه نویسی دستور زبان در CAS
3. With the annotator aspect approach, the participation occurs only at the level of a shared understanding of annotation type.
[ترجمه ترگمان]با رویکرد aspect annotator، مشارکت فقط در سطح درک مشترک از نوع حاشیه نویسی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]با رویکرد جنبه ی آگهی دهنده، مشارکت فقط در سطح درک مشترک از نوع حاشیه نویسی اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]با رویکرد جنبه ی آگهی دهنده، مشارکت فقط در سطح درک مشترک از نوع حاشیه نویسی اتفاق می افتد
4. For example, if you are running multiple annotators in a row, one annotator can access the annotations that were created by previously running annotators.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر چندین annotators را در یک ردیف اجرا می کنید، یک annotator می تواند به the که توسط annotators اجرا شده، دسترسی داشته باشند، دسترسی داشته باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر شما در حال اجرا چندین Annotators در یک ردیف، یک annotator می توانید به حاشیه نویسی هایی که توسط قبلا در حال اجرا annotators ایجاد شده دسترسی داشته باشید
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر شما در حال اجرا چندین Annotators در یک ردیف، یک annotator می توانید به حاشیه نویسی هایی که توسط قبلا در حال اجرا annotators ایجاد شده دسترسی داشته باشید
5. A custom-developed annotator would replace or be deployed together with the provided regular-expression annotator.
[ترجمه ترگمان]یک annotator توسعه یافته جایگزین شده و یا در کنار the با حالت عادی ارایه شده، جایگزین یا مستقر خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک آگهی دهنده به صورت سفارشی جایگزین یا همراه با توضیح ارائه شده منظم ارائه می شود
[ترجمه گوگل]یک آگهی دهنده به صورت سفارشی جایگزین یا همراه با توضیح ارائه شده منظم ارائه می شود
6. Use inside the table annotator to select an entire column.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب یک ستون کامل از داخل جدول annotator استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای انتخاب کل ستون از داخل آگهی دهنده جدول استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای انتخاب کل ستون از داخل آگهی دهنده جدول استفاده کنید
7. Each annotator stores its results in typed feature structures, which are simply data structures that have a type and a set of (attribute, value) pairs.
[ترجمه ترگمان]هر annotator نتایج خود را در ساختارهای ویژگی تایپ کرده، که به سادگی ساختارهای داده هستند که دارای یک نوع و مجموعه ای از زوج های (ویژگی، مقدار)هستند، ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]هر Annotator نتایج خود را در ساختارهای ویژگی تایپ شده ذخیره می کند که به سادگی ساختارهای داده ای هستند که دارای نوع و مجموعه ای از (ویژگی، ارزش) جفت هستند
[ترجمه گوگل]هر Annotator نتایج خود را در ساختارهای ویژگی تایپ شده ذخیره می کند که به سادگی ساختارهای داده ای هستند که دارای نوع و مجموعه ای از (ویژگی، ارزش) جفت هستند
8. CVD runs the annotator on sample texts that can be copied into the CVD interface.
[ترجمه ترگمان]CVD اثر annotator روی متون نمونه را اداره می کند که می توانند در فصل CVD کپی شوند
[ترجمه گوگل]CVD Annotator را روی متون نمونه ای که می تواند در رابط کاربری CVD کپی شود، اجرا می کند
[ترجمه گوگل]CVD Annotator را روی متون نمونه ای که می تواند در رابط کاربری CVD کپی شود، اجرا می کند
9. During development of the annotator, you might want to test it out on some sample text.
[ترجمه ترگمان]در طی توسعه of، ممکن است بخواهید آن را در متن نمونه آزمایش کنید
[ترجمه گوگل]در طول توسعه آگهی دهنده، ممکن است بخواهید آن را در برخی از متن نمونه آزمایش کنید
[ترجمه گوگل]در طول توسعه آگهی دهنده، ممکن است بخواهید آن را در برخی از متن نمونه آزمایش کنید
10. You could, for example, implement one annotator aspect per package.
[ترجمه ترگمان]برای مثال می توانید یک جنبه annotator را در هر بسته اجرا کنید
[ترجمه گوگل]برای مثال می توانید مثال جنبه ی Annotator را در هر بسته اجرا کنید
[ترجمه گوگل]برای مثال می توانید مثال جنبه ی Annotator را در هر بسته اجرا کنید
11. Used inside the field annotator to specify a selectable option.
[ترجمه ترگمان]استفاده از داخل میدان annotator برای مشخص کردن یک گزینه قابل انتخاب است
[ترجمه گوگل]مورد استفاده در داخل annotator زمینه برای مشخص کردن یک گزینه قابل انتخاب است
[ترجمه گوگل]مورد استفاده در داخل annotator زمینه برای مشخص کردن یک گزینه قابل انتخاب است
12. The most important methods of the Annotator interface are initialize and process.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین روش های واسط Annotator راه اندازی و پردازش هستند
[ترجمه گوگل]مهمترین روش های رابط Annotator اولیه کردن و پردازش هستند
[ترجمه گوگل]مهمترین روش های رابط Annotator اولیه کردن و پردازش هستند
13. The regular expression annotator is configured by means of an XML file.
[ترجمه ترگمان]عبارت باقاعده \"annotator\" با استفاده از یک فایل XML شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]Annotator بیان منظم با استفاده از یک فایل XML پیکربندی شده است
[ترجمه گوگل]Annotator بیان منظم با استفاده از یک فایل XML پیکربندی شده است
14. Many text analysis tasks can be addressed by extending the rules of the regular expression annotator.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وظایف آنالیز متن را می توان با تعمیم قوانین عبارت باقاعده \"annotator\" مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]بسیاری از وظایف تجزیه و تحلیل متن را می توان با گسترش قواعد سخنرانی منظم بیان کرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از وظایف تجزیه و تحلیل متن را می توان با گسترش قواعد سخنرانی منظم بیان کرد
پیشنهاد کاربران
حاشیه نگار - یادداشت نویس - زیرنویس - نویسنده توضیح و تفسیر
امتیازگیرنده - گلزن
کلمات دیگر: