1. one should not humiliate a child in front of his friends
بچه را نباید جلو دوستانش خفیف کرد.
2. How could I humiliate myself like that?
[ترجمه ترگمان]چطور میتونم خودم رو اینطوری تحقیر کنم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم خودم را تحقیر کنم؟
3. I didn't want to humiliate her in front of her colleagues.
[ترجمه یونس] نمی خواستم جلوی همکاراش تحقیرش کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواستم جلوی همکارانش او را تحقیر کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواستم او را در مقابل همکارانش تحقیر کنم
4. How could you humiliate me by questioning my judgment in front of everyone like that?
[ترجمه ترگمان]چطور تونستی با سوال کردن من در مقابل همه مردم من رو تحقیر کنی؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم با محکوم کردن قضاوت من در مقابل هرکسی که این را می پسندید تحقیر کنم؟
5. You should not humiliate her in public.
[ترجمه ترگمان]تو نباید اون رو در ملا عام تحقیر کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید او را به طور عمومی تحقیر کنید
6. There are people who want to humiliate you and grind you down.
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که می خواهند شما را تحقیر کنند و you کنند
[ترجمه گوگل]افرادی هستند که می خواهند شما را تحقیر کنند و شما را پایین بکشند
7. The invading army took every opportunity to humiliate the local peasants.
[ترجمه ترگمان]ارتش مهاجم هر فرصتی را برای تحقیر روستاییان محلی به دست آورد
[ترجمه گوگل]ارتش مهاجم هر فرصتی را برای تحقیر دهقانان محلی به کار برد
8. Why do you always have to humiliate me in front of your friends?
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه باید جلوی دوستات من رو تحقیر کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا همیشه مجبور به تحقیر من در مقابل دوستان خود هستید؟
9. Grown men shouldn't humiliate themselves like this.
[ترجمه ترگمان]مردای بزرگ نباید خودشون رو اینطوری تحقیر کنن
[ترجمه گوگل]مردان بالغ نباید خود را اینگونه تحقیر کنند
10. I learned that to humiliate another person is to make him suffer an unnecessarily cruel fate.
[ترجمه ترگمان]من آموختم که تحقیر یک شخص دیگر باعث شود که او دچار سرنوشتی غیر ضروری شود
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که شخص دیگری را تحقیر می کند تا او را به سرنوشت بی رحمانه رنج دهد
11. Don't humiliate his intelligence, that just like in mercy killing.
[ترجمه ترگمان]اون هوش و شعور اون رو تحقیر نکن، فقط به خاطر کشتن mercy
[ترجمه گوگل]هوش خود را تحقیر نکنید، درست همانند قتل رحمت
12. What right had they to bully and humiliate people like this?
[ترجمه ترگمان]چه حقی برای این که این مردم را تحقیر کنند و به مردم تحقیر کنند؟
[ترجمه گوگل]آنها چه نقشی را در قتل و تحقیر مردم مانند این داشتند؟
13. No one can humiliate or disturb us unless we let him.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند به ما اهانت کند و مزاحم ما نشود مگر این که به او اجازه بدهیم
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند ما را تحقیر یا مزاحم کند مگر اینکه به او اجازه دهیم
14. Shanxi coal boss purchase Mission: to humiliate a group of 10 million moneybags?
[ترجمه ترگمان]رئیس ماموریت خرید زغال سنگ: برای خوار کردن یک گروه از ۱۰ میلیون moneybags؟
[ترجمه گوگل]رئیس Shanshi زغال سنگ ماموریت: به تحقیر یک گروه از 10 میلیون نفر moneybags؟
15. It was not my intention to hurt or humiliate her.
[ترجمه ترگمان]قصد من این نبود که به او صدمه بزنم یا او را تحقیر کنم
[ترجمه گوگل]من قصد نداشتم او را مجروح یا تحقیر کنم