• begin to work; indicate someone to begin to work
set to work
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He's about to set to work on a second book.
[ترجمه ترگمان]می خواد روی یه کتاب دیگه کار کنه
[ترجمه گوگل]او قصد دارد در یک کتاب دوم کار کند
[ترجمه گوگل]او قصد دارد در یک کتاب دوم کار کند
2. They set to work to paint the outside of the building.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به کار کردند تا بیرون ساختمان را رنگ کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند خارج از ساختمان را نقاشی کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند خارج از ساختمان را نقاشی کنند
3. I desire you to set to work at once.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد فورا دست به کار شوی
[ترجمه گوگل]من می خواهم شما را به کار در یک بار
[ترجمه گوگل]من می خواهم شما را به کار در یک بار
4. They set to work with a will.
[ترجمه ترگمان]آن ها با اراده کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها با اراده کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها با اراده کار می کنند
5. He returned to America where he set to work on a new novel.
[ترجمه ترگمان]او به آمریکا بازگشت و در آنجا روی یک رمان جدید کار کرد
[ترجمه گوگل]او به امریکا بازگشت و در آنجا کار خود را بر روی یک رمان جدید آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او به امریکا بازگشت و در آنجا کار خود را بر روی یک رمان جدید آغاز کرد
6. The boys were set to work collecting firewood.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مشغول جمع آوری هیزم بودند
[ترجمه گوگل]پسران مجبور به جمع آوری هیزم شدند
[ترجمه گوگل]پسران مجبور به جمع آوری هیزم شدند
7. They set to work accumulating a huge mass of data.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جمع کردن حجم عظیمی از داده ها کار کردند
[ترجمه گوگل]آنها مجموعه ای از کارهای جمع آوری یک توده عظیمی از اطلاعات را تنظیم می کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجموعه ای از کارهای جمع آوری یک توده عظیمی از اطلاعات را تنظیم می کنند
8. Encouraged by her example, they all set to work with a fresh sense of purpose.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مثال، همه آن ها با حس تازه ای از هدف شروع به کار کردند
[ترجمه گوگل]به طوری که او را تشویق کرد، همه آنها با هدف جدیدی کار می کردند
[ترجمه گوگل]به طوری که او را تشویق کرد، همه آنها با هدف جدیدی کار می کردند
9. Visitors were set to work chopping wood.
[ترجمه ترگمان]Visitors برای خرد کردن هیزم آماده می شدند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان مجبور به کار خرد کردن چوب شدند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان مجبور به کار خرد کردن چوب شدند
10. He shucked his coat and set to work.
[ترجمه ترگمان]کتش را درآورد و دست به کار شد
[ترجمه گوگل]او کت خود را گرفت و شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]او کت خود را گرفت و شروع به کار کرد
11. I was set to work tidying the bookshelves.
[ترجمه ترگمان]مشغول مرتب کردن قفسه های کتاب بودم
[ترجمه گوگل]من برای کار کردن قفسه کتاب تعیین شده بودم
[ترجمه گوگل]من برای کار کردن قفسه کتاب تعیین شده بودم
12. She set to work with a vengeance.
[ترجمه ترگمان] اون با یه انتقام کار کرد
[ترجمه گوگل]او با انتقام کار کرد
[ترجمه گوگل]او با انتقام کار کرد
13. Jamie rolled up his shirt-sleeves and set to work.
[ترجمه ترگمان]جیمی استین هایش را بالا زد و شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]جیمی سرازیر کردن آستین پیراهن خود را انجام داد و شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]جیمی سرازیر کردن آستین پیراهن خود را انجام داد و شروع به کار کرد
14. We set to work on the outside of the house .
[ترجمه ترگمان]ما بیرون خانه کار می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در خارج از خانه کار می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در خارج از خانه کار می کنیم
پیشنهاد کاربران
شروع به کار کردن ( به ویژه به طور مصمم یا با اشتیاق )
https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/set - to - work
https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/set - to - work
کلمات دیگر: