کلمه جو
صفحه اصلی

respiratory


معنی : تنفسی
معانی دیگر : دمزنشی، وابسته به دمزنی، دمزنی

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or used in respiration.

• pertaining to respiration, of breathing
respiratory means relating to breathing; a medical term.

مترادف و متضاد

تنفسی (صفت)
recessional, respiratory

جملات نمونه

1. respiratory diseases
بیماری های تنفسی

2. respiratory embarrassment
اشکال تنفسی

3. the respiratory passage
مجرای تنفسی

4. These gases would seriously damage the patient's respiratory system.
[ترجمه ترگمان]این گازها به طور جدی به دستگاه تنفسی بیمار آسیب خواهند زد
[ترجمه گوگل]این گازها به طور جدی به سیستم تنفسی بیمار آسیب می رساند

5. The warning signs of the illness are respiratory problems and dizziness.
[ترجمه ترگمان]علائم هشدار بیماری، مشکلات تنفسی و سرگیجه هستند
[ترجمه گوگل]علائم هشدار دهنده این بیماری مشکلات تنفسی و سرگیجه است

6. The old man suffers from respiratory diseases.
[ترجمه ترگمان]پیر از بیماری های تنفسی رنج می برد
[ترجمه گوگل]پیر مرد از بیماری های تنفسی رنج می برد

7. Respiratory symptoms were analysed by multiple logistic regression and lung function standard deviation scores by multiple linear regression.
[ترجمه ترگمان]علایم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف استاندارد عملکرد شش به وسیله رگرسیون خطی چندگانه آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی با استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه و نمره های انحراف معیار عملکرد ریوی با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

8. People with cardiac and respiratory weaknesses, children, asthmatics and those suffering with bronchitis are particularly susceptible.
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به ضعف قلبی و تنفسی، کودکان، asthmatics و مبتلایان به برونشیت به ویژه در معرض خطر قرار دارند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به ضعف قلبی و تنفسی، کودکان، آسم و کسانی که مبتلا به برونشیت هستند، به ویژه حساس هستند

9. Inconsistently there are signs of respiratory embarrassment, skin lesions and lameness.
[ترجمه ترگمان]inconsistently نشانه هایی از ناراحتی تنفسی، جراحت پوستی و lameness وجود دارد
[ترجمه گوگل]ناسازگاری نشانه هایی از خجالت تنفسی، ضایعات پوستی و لنگش وجود دارد

10. When the clinical situation suggests acute respiratory acidosis, the diagnosis of a mixed disturbance is more easily established.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وضعیت بالینی به acidosis حاد تنفسی اشاره می کند، تشخیص یک اختلال ترکیبی به راحتی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که وضعیت بالینی نشان می دهد اسیدوز حاد تنفسی، تشخیص اختلال مخلوط راحت تر است

11. Blood urea nitrogen, heart rate, and respiratory rate were not related to 2-year survival.
[ترجمه ترگمان]خون اوره، نیتروژن، نرخ قلب و میزان تنفس مربوط به زنده ماندن ۲ ساله نیستند
[ترجمه گوگل]نیتروژن اوره، ضربان قلب و میزان تنفس مربوط به بقای 2 ساله نیست

12. A subsequent trial in children previously infected with respiratory syncytial virus showed no reduction in either incidence or days of symptoms.
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش پس از آن در کودکانی که قبلا به ویروس syncytial تنفسی آلوده شده بودند، هیچ کاهشی در بروز این بیماری و یا چند روز بروز علائم را نشان نداد
[ترجمه گوگل]محاکمه بعدی در کودکان که قبلا مبتلا به ویروس تنفسی سنسیتیال شده بودند، میزان بروز یا تعداد روزهای علائم را کاهش داد

13. He's suffering from an acute infection of the lower respiratory tract.
[ترجمه ترگمان]او از عفونت حاد دستگاه تنفسی پایینی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از عفونت حاد دستگاه تنفسی پایین رنج می برد

14. Smoking places you at serious risk of cardiovascular and respiratory disease.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن شما را در معرض خطر جدی بیماری های قلبی و عروقی و تنفسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن شما را در خطر جدی بیماری قلبی عروقی و تنفسی قرار می دهد

respiratory diseases

بیماری‌های تنفسی


پیشنهاد کاربران

ماسک

نفس کشیدن

تنفسی

دستگاه تنفسی. هر عمل مربوط به دم وبازدم. فرآیندی در پزشکی برای بیمار ها

respiratory system
سیستم تنفسی

Respiratory problems : مشکلات تنفسی
همون breathing problems هست


کلمات دیگر: