کلمه جو
صفحه اصلی

specialize


معنی : متخصص شدن، تخصص یافتن، اختصاصی کردن، ویژهگری یا ویژه کاری کردن
معانی دیگر : تخصص داشتن، تخصص پیدا کردن، ویژه کاری کردن، ویژه گری کردن، رجوع شود به: specify، ویژه کردن، مخصوص کردن، مختص کردن

انگلیسی به فارسی

تخصص یافتن، اختصاصی کردن


ویژه‌گری یا ویژه کاری کردن، متخصص شدن


متخصص، تخصص یافتن، متخصص شدن، اختصاصی کردن، ویژهگری یا ویژه کاری کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: specializes, specializing, specialized
(1) تعریف: to devote one's attentions to a specific pursuit or field of study.

- She's decided to specialize in large animal veterinary care.
[ترجمه ترگمان] او تصمیم گرفته است تا در مراقبت های دامپزشکی بزرگ حیوانات تخصص داشته باشد
[ترجمه گوگل] او تصمیم گرفته است در مراقبت دامپزشکی حیوانات متخصص باشد
- It's an excellent Indian restaurant that specializes in tandoori cooking.
[ترجمه ترگمان] یک رستوران هندی عالی است که در پخت وپز tandoori تخصص دارد
[ترجمه گوگل] این یک رستوران عالی هند است که متخصص در پخت و پز تنودیه است

(2) تعریف: in biology, to change in order to adapt to a specific environment.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: specialized (adj.)
(1) تعریف: to endow with special functions or characteristics.

(2) تعریف: to adapt to particular conditions or situations.

• devote oneself to a particular profession or field of study; adapt to a particular environment, engage in specialization (biology); limit, restrict; specify something; make special (also specialise)
if you specialize in something, you know a lot about it and concentrate a great deal of your time and resources on it, especially in your work or when you are studying or training.

مترادف و متضاد

متخصص شدن (فعل)
major, specialize

تخصص یافتن (فعل)
specialize

اختصاصی کردن (فعل)
specialize

ویژهگری یا ویژه کاری کردن (فعل)
specialize

concentrate on specific area


Synonyms: be into, develop oneself in, do one’s thing, go in for, have a weakness for, limit oneself to, practice, practice exclusively, pursue, study intensively, train, work in


Antonyms: broaden


جملات نمونه

1. there are agencies that specialize in catering for large parties
بنگاه هایی وجود دارد که کارشان تهیه ی غذا برای مهمانی های بزرگ است.

2. She gave up general medicine to specialize in geriatric medicine.
[ترجمه ترگمان]ایشون پزشکی عمومی رو به متخصص پزشکی قانونی دادند
[ترجمه گوگل]او طب سنتی را به پزشکی اختصاص داده است

3. These nurses specialize in the care of the dying.
[ترجمه ترگمان]این پرستاران متخصص مراقبت از مردن هستند
[ترجمه گوگل]این پرستاران در مراقبت از مرگ متخصص هستند

4. US marshals specialize in finding fugitives and escapees.
[ترجمه ترگمان]marshals آمریکایی متخصص پیدا کردن فراریان و فراری هستند
[ترجمه گوگل]مأمورین ایالات متحده در یافتن فراریان و فراریان متخصص هستند

5. The course offers the opportunity to specialize in the final year.
[ترجمه ترگمان]این دوره، فرصتی را برای متخصص شدن در سال آخر ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این دوره فرصتی برای تخصص در سال آخر ارائه می دهد

6. They specialize in clothes for women with a fuller figure.
[ترجمه ترگمان]آن ها در لباس زنان با ارقام کامل تر تخصص دارند
[ترجمه گوگل]آنها لباس هایی را برای زنان با شکل شفاف تر تعریف می کنند

7. After his first degree he wishes to specialize.
[ترجمه ترگمان]بعد از اولین مدرک، او می خواهد متخصص شود
[ترجمه گوگل]پس از اولین درجه او مایل به تخصص است

8. Many students specialize in engineering.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان متخصص مهندسی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان در مهندسی تخصص دارند

9. The bakers specialize in catering for large parties.
[ترجمه ترگمان]نانواها در تهیه غذا برای احزاب بزرگ تخصص دارند
[ترجمه گوگل]نانوایی ها در تامین غذا برای احزاب بزرگ تخصص دارند

10. He decided to specialize in entomology after graduation.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت بعد از فارغ التحصیلی در علم entomology تخصص بگیرد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت پس از فارغ التحصیلی در انستولوژی تحصیل کند

11. Many students prefer not to specialize too soon.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان ترجیح می دهند به زودی تخصص پیدا نکنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان ترجیح می دهند که خیلی زود تخصص نداشته باشند

12. Fleischner and Shepherd specialize in preparing teachers to work with learning disabled students.
[ترجمه ترگمان]Fleischner و شفرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان معلول تخصص دارند
[ترجمه گوگل]Fleischner و Shepherd در آماده سازی معلمان برای کار با یادگیری دانش آموزان غیرفعال تخصص دارند

13. Half the time they specialize in misinformation, undercutting their message with their pictures.
[ترجمه ترگمان]نیمی از اوقات که آن ها در اطلاعات نادرست تخصص دارند، پیام خود را با تصاویر خود به خطر می اندازند
[ترجمه گوگل]نیمی از زمان آنها در اطلاعات غلط متمرکز شده اند، پیام های خود را با تصاویر خود محو می کنند

14. Pornographic movie houses often specialize in films depicting violence against women.
[ترجمه ترگمان]سالن های سینما اغلب در فیلم هایی که خشونت علیه زنان را نمایش می دهند تخصص دارند
[ترجمه گوگل]خانه های فیلم های پورنو اغلب در فیلم هایی که خشونت علیه زنان را نشان می دهند، تخصص دارند

This restaurant specializes in Chinese food.

تخصص این رستوران در خوراک چینی است.


پیشنهاد کاربران

متخصص بودن در چیزی

Have skill to do something

اختصاص دادن به

specialize in sth: متخصص چیزی بودن، در چیزی تخصص گرفتن، در چیزی مشهور بودن

متخصص

به صورت تخصّصی فعَالیّت داشتن


کلمات دیگر: