1. Why add them, with their evocation of the doddering loon, slumped, with listless ear-trumpet, over the board table?
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها را بر روی میز تخته اعلانات جمع کرده بودند و با بی توجهی آن ها را بر روی میز تحریر خم کرده بودند؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها را اضافه می کنند، با تحریک آنها از لئون مزاحم، سقوط کرد، با صدای تیز گوش نازک، بیش از جدول هیئت مدیره؟
2. Old Louis, feeble and doddering, choking on his own spit.
[ترجمه ترگمان]لوئی زا پیر، لرزان و لرزان، روی تف خود خفه می شد
[ترجمه گوگل]قدیمی لوئیس، ضعیف و خسته کننده، خیره شدن به خود تف کردن
3. Couldn't get round that doddering old snail.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست آن حلزون پیر را دور بزند
[ترجمه گوگل]نمیتوانستم دور گردنم را بگیرم که رسیده است
4. Not knowing their own flaws is already doddering attitude.
[ترجمه ترگمان]عدم اطلاع از flaws در حال حاضر نگرش doddering دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نگرانی های خود را شناخته نمی شود
5. The active on surface, means the doddering inside?
[ترجمه ترگمان]فعال در سطح، یعنی the در داخل؟
[ترجمه گوگل]فعال در سطح، بدین معناست که در داخل دودکش قرار دارد؟
6. Gadaffi overthrew the last Senoussi, the doddering Ibn Idris, in 196
[ترجمه ترگمان]قذافی آخرین Senoussi، the ابن ادریس را در سال ۱۹۶ سرنگون کرد
[ترجمه گوگل]Gadaffi آخرین سنوسی، ابن ادریس، در 196 ساله، را سرنگون کرد
7. But inside he found only a doddering old monk cooking gruel.
[ترجمه ترگمان]اما در داخل فقط یک راهب پیر شروع به پخت شیر داشت
[ترجمه گوگل]اما در داخل او تنها یک قاشق پخت و پز راهب قدیمی پیدا کرد
8. Doddering the Rose wanted this world who love lives, the value of jewellery Neichuan land sank to the bottom of the sea, and it ends this love soldiers, who accompanied the seabed.
[ترجمه ترگمان]اگر رز این جهان را می خواست که زندگی را دوست داشته باشد، ارزش جواهرات در اعماق دریا غرق شد، و این سربازان عشق که بس تر دریا را همراه داشتند، پایان داد
[ترجمه گوگل]تحریم کردن رز، این جهان را که عاشق زندگی است، خواستار ارزش جواهرات می کند و زمین نایچوان را به پایین دریا فرو می ریزد و این سربازان عاشق را که با دریایی همراه بودند خاتمه می دهد
9. A man may be a doddering great grandfather and still love only a strange girl he saw in the streets of Cheehaw one afternoon two decades past.
[ترجمه ترگمان]یک مرد ممکن است پدر بزرگ doddering باشد و هنوز هم عاشق دختری عجیب است که در دو دهه گذشته در خیابان های of دیده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد ممکن است یک پدربزرگ بزرگ است و هنوز هم عاشق یک دختر عجیب و غریب که در خیابانهای چیاهو یک روز بعد از ظهر دو دهه گذشته دید
10. Ross finished the doddering this love, then sank Nachuan priceless jewelry, it takes a long love Jack and this submarine.
[ترجمه ترگمان]راس این عشق را تمام کرد، سپس جواهرات گران قیمتی خود را فرو برد، او عاشق جک و این زیردریایی شد
[ترجمه گوگل]راس پایان دادن به این عشق، سپس غرق Nachuan جواهرات بدون درز، طول می کشد عشق طولانی جک و این زیر دریایی
11. As if I were a doddering old relic.
[ترجمه ترگمان]مثل این که من یک یادگار قدیمی هستم
[ترجمه گوگل]مثل اینکه من یک آدم قدیمی بودم
12. His mother was doddering and frail.
[ترجمه ترگمان]مادرش doddering و نحیف بود
[ترجمه گوگل]مادرش دندانه دار و ضعیف بود
13. He reeled and swayed, doddering like a drunken man to keep from falling.
[ترجمه ترگمان]شروع به تاب خوردن کرد، شروع به تاب خوردن کرد و شروع به تاب خوردن کرد
[ترجمه گوگل]او غرق و غرق شد، مانند یک مرد مست، که از سقوط جلوگیری می کند
14. It's the triumph of the doddering older brother who no longer has to be grateful to his junior.
[ترجمه ترگمان]این پیروزی برادر بزرگ تر doddering است که دیگر لازم نیست از junior سپاسگزار باشد
[ترجمه گوگل]این پیروزی برادر بزرگتر است که دیگر نباید از جوانانش سپاسگزار باشد