1. I deeply resent the insinuation that I'm only interested in the money.
[ترجمه محمدرضا شریفی] من از این نیش و کنایه که فقط به پول علاقه دارم عمیقا دلخور می شوم
[ترجمه ترگمان]من عمیقا از the که فقط به پول علاقه مند هستم ناراحت می شوم
[ترجمه گوگل]من عمیقا از این انتقاد می ترسم که من فقط به پول علاقه مند هستم
2. His reputation was ruined by insinuation and rumour.
[ترجمه ترگمان]شایعات و شایعات او را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل]شهرت او توسط انحصار و شایعه خراب شد
3. She rejected the insinuation that she was partly to blame.
[ترجمه ترگمان]به این نکته اشاره کرد که او تا حدی مقصر است
[ترجمه گوگل]او این نکته را رد کرد که او تا حدی سرزنش می کرد
4. She resented the insinuation that she was too old for the job.
[ترجمه ترگمان]از این که برای این کار خیلی پیر شده بود، ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او از این نکته خشمگین بود که او برای این کار خیلی قدیمی بود
5. She has a genius for insinuation.
[ترجمه ترگمان] اون یه نابغه رو برای خودش داره
[ترجمه گوگل]او دارای یک نابغه است
6. Insinuation was their best defense, their best offense.
[ترجمه ترگمان]insinuation بهترین دفاع، بهترین offense بود
[ترجمه گوگل]Insinuation بهترین دفاع آنها بود، بهترین جرم آنهاست
7. Of implication. insinuation and Ill will. till'you cannot lie still.
[ترجمه ترگمان] به خاطر اینه که و من این کار را خواهم کرد تا وقتی که تو هنوز نمیتونی دروغ بگی
[ترجمه گوگل]از پیامد انوشه و اراده خواهد شد تا حالا نمیتونی دروغ بگی
8. The Russian insinuation is that Ukraine will siphon off gas meant for Western Europe.
[ترجمه ترگمان]کنایه روسیه این است که اوکراین از گاز برای اروپای غربی استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]نکته روسیه این است که اوکراین گاز را که برای اروپای غربی طراحی شده است، از بین خواهد برد
9. The insinuation at its root has not been proved.
[ترجمه ترگمان]نفوذ در ریشه آن ثابت نشده است
[ترجمه گوگل]انگیزه در ریشه آن ثابت نشده است
10. The reason for this sudden spate of spurious insinuation?
[ترجمه ترگمان]دلیل این spate الکی بود؟
[ترجمه گوگل]دلیلی برای این ناگهانی ناگهانی انگیزه های جعلی؟
11. The elegant wine, soft insinuation that it is the dynamic, charming, elegant features.
[ترجمه ترگمان]شراب بسیار زیبا و insinuation که حاکی از آن است که این چهره جذاب و جذاب و جذاب است
[ترجمه گوگل]شراب ظریف، تزئین نرم که ویژگی های پویا، جذاب، ظریف است
12. She blamed him, not directly but by insinuation.
[ترجمه ترگمان]او را سرزنش می کرد، نه مستقیما بلکه به فکر فرو می رفت
[ترجمه گوگل]او او را سرزنش کرد، نه به طور مستقیم، بلکه به وسیلۀ نوشتن
13. Still, the insinuation endures that medical practice lacks a basis in science.
[ترجمه ترگمان]با این حال، the ثابت کرده است که عمل پزشکی پایه و اساس علم است
[ترجمه گوگل]با این حال، این نوشتار ادامه می دهد که تمرین پزشکی در زمینه علم وجود ندارد
14. She refused to use insinuation in order to gain favor.
[ترجمه ترگمان]او از کنایه زدن برای به دست آوردن سود امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او امتناع از استفاده از انجیل برای به دست آوردن نفع
15. She bridled ( up ) at the insinuation.
[ترجمه ترگمان]از اینکه این موضوع را به او اطلاع داده بودم، این موضوع باعث شد که او از این موضوع ممانعت به عمل آورد
[ترجمه گوگل]او در نوشتار به دام افتاد