دیر، عقب
behind time
دیر، عقب
انگلیسی به انگلیسی
• late, laggardly
جملات نمونه
1. The plane was not behind time.
[ترجمه ترگمان]هواپیما پشت سر وقت نبود
[ترجمه گوگل]هواپیما در زمان پشت سر گذاشت
[ترجمه گوگل]هواپیما در زمان پشت سر گذاشت
2. He's always behind time with the rent.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه وقت اجاره رو داره
[ترجمه گوگل]او همیشه با اجاره وقت دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه با اجاره وقت دارد
3. The train left twenty minutes behind time .
[ترجمه ترگمان]قطار بیست دقیقه عقب رفت
[ترجمه گوگل]این قطار 20 دقیقه پس از تعطیلات را ترک کرد
[ترجمه گوگل]این قطار 20 دقیقه پس از تعطیلات را ترک کرد
4. The train is an hour behind time.
[ترجمه ترگمان]قطار ساعت یک ساعت پشت سر است
[ترجمه گوگل]قطار یک ساعت پس از وقت است
[ترجمه گوگل]قطار یک ساعت پس از وقت است
5. We are not running behind time as usual,and we must start to work on time.
[ترجمه ترگمان]ما مثل همیشه در حال دویدن نیستیم، و ما باید در زمان شروع به کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما به طور معمول در حال اجرا نیستیم و باید زمان کار را شروع کنیم
[ترجمه گوگل]ما به طور معمول در حال اجرا نیستیم و باید زمان کار را شروع کنیم
6. The plane took off an hour behind time.
[ترجمه ترگمان]هواپیما یک ساعت عقب رفت
[ترجمه گوگل]این هواپیما یک ساعت پس از اتمام است
[ترجمه گوگل]این هواپیما یک ساعت پس از اتمام است
7. The plane was an hour behind time.
[ترجمه ترگمان]هواپیما یک ساعت عقب بود
[ترجمه گوگل]هواپیما یک ساعت پس از زمان بود
[ترجمه گوگل]هواپیما یک ساعت پس از زمان بود
8. The train was not behind time.
[ترجمه ترگمان]قطار پشت سر هم نبود
[ترجمه گوگل]قطار در پشت زمان نبود
[ترجمه گوگل]قطار در پشت زمان نبود
9. My watch is a little behind time.
[ترجمه ترگمان]ساعت من کمی بعد از گذشت زمان است
[ترجمه گوگل]ساعت مچی من کمی کم است
[ترجمه گوگل]ساعت مچی من کمی کم است
10. The bus arrived five minutes behind time.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس پنج دقیقه بعد وارد شد
[ترجمه گوگل]اتوبوس پنج دقیقه بعد از ظهر رسید
[ترجمه گوگل]اتوبوس پنج دقیقه بعد از ظهر رسید
11. Now, I know I am behind time so much in fact.
[ترجمه ترگمان]حالا، من می دونم که من در حقیقت زمان زیادی رو پشت سر گذاشتم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، من می دانم که من در زمان بسیار زیادی در حقیقت هستم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، من می دانم که من در زمان بسیار زیادی در حقیقت هستم
12. We are behind time in paying the rent.
[ترجمه ترگمان] ما داریم وقت اجاره رو میدیم
[ترجمه گوگل]ما در زمان پرداخت اجاره به سر می بریم
[ترجمه گوگل]ما در زمان پرداخت اجاره به سر می بریم
13. The train was 10 minutes behind time.
[ترجمه ترگمان]قطار ۱۰ دقیقه پشت سر هم بود
[ترجمه گوگل]قطار 10 دقیقه پشت سر گذاشت
[ترجمه گوگل]قطار 10 دقیقه پشت سر گذاشت
14. Youre always in time for meals and behind time for work.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه موقع غذا خوردن و سر وقت برای کار وقت داری
[ترجمه گوگل]شما همیشه در زمان برای وعده های غذا و زمان برای کار است
[ترجمه گوگل]شما همیشه در زمان برای وعده های غذا و زمان برای کار است
پیشنهاد کاربران
دیرتر ( از زمان مقرر )
دارای بدهی معوقه
کلمات دیگر: