(در اداره و غیره) گروه همبسته،باند،اکیپ،دار و دسته، روانشناسى : گروه خودى
in group
(در اداره و غیره) گروه همبسته،باند،اکیپ،دار و دسته، روانشناسى : گروه خودى
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a group of people with common interests or attitudes who tend to exclude those with different interests or attitudes.
• clique, small exclusive group which shares a common interest or goal (sociology)
جملات نمونه
1. Every profession has its in-group speech, which marks the professional and maintains solidarity.
[ترجمه ترگمان]هر حرفه سخنرانی گروهی خود را دارد که حرفه ای را نشان می دهد و همبستگی خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]هر حرفه دارای سخنرانی در گروه است که حرفه ای را نشان می دهد و همبستگی را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]هر حرفه دارای سخنرانی در گروه است که حرفه ای را نشان می دهد و همبستگی را حفظ می کند
2. Furthermore, by the time of the first appointment, the Volunteers had already formed strong in-group links and loyal. ties.
[ترجمه ترگمان]بعلاوه، در زمان اولین انتصاب، داوطلبان پیوندهای گروهی قوی و وفادار تشکیل داده بودند پیوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در زمان انتصاب اول، داوطلبان در حال حاضر گروه های قوی در گروه و وفادار را تشکیل داده اند روابط
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در زمان انتصاب اول، داوطلبان در حال حاضر گروه های قوی در گروه و وفادار را تشکیل داده اند روابط
3. These are Ingroup loyalty, Authority/Respect and Purity/Sanctity.
[ترجمه ترگمان]اینها وفاداری Ingroup، قدرت \/ احترام و خلوص و خلوص هستند
[ترجمه گوگل]این وفاداری Ingroup، Authority / Respect و Cleanliness / Sanctity است
[ترجمه گوگل]این وفاداری Ingroup، Authority / Respect و Cleanliness / Sanctity است
4. The danger with liberals, he says, is that they would likely choose to set the Authority, Ingroup, and Purity levels to zero, because they associate these values with racism and segregation.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که خطری که لیبرال ها را تهدید می کند این است که آن ها احتمالا تصمیم خواهند گرفت تا تشکیلات خودگردان، Ingroup و خلوص را به صفر برسانند، زیرا آن ها این ارزش ها را با نژاد پرستی و تبعیض نژادی مرتبط می دانند
[ترجمه گوگل]او می گوید: خطر با لیبرال ها این است که آنها احتمالا تصمیم می گیرند که سطوح Authority، Ingroup و Purity را به صفر برسانند؛ زیرا این ارزش ها را با نژادپرستی و جدایی مرتبط می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید: خطر با لیبرال ها این است که آنها احتمالا تصمیم می گیرند که سطوح Authority، Ingroup و Purity را به صفر برسانند؛ زیرا این ارزش ها را با نژادپرستی و جدایی مرتبط می کند
5. What does group membership mean? How should we measure it? Ingroup vs. outgroup.
[ترجمه ترگمان]عضویت گروهی چه معنایی دارد؟ چگونه باید آن را اندازه گیری کنیم؟ Ingroup در مقابل outgroup
[ترجمه گوگل]عضویت در گروه چیست؟ چطور باید آن را اندازه گیری کنیم؟ Ingroup در مقابل گروه خارج
[ترجمه گوگل]عضویت در گروه چیست؟ چطور باید آن را اندازه گیری کنیم؟ Ingroup در مقابل گروه خارج
پیشنهاد کاربران
به صورت گروهی
گروه داخلی، گروه درونی
خودی
دار و دسته، باند، فرقه
کلمات دیگر: