دوست شدن با، دوستی کردن با
make friends
دوست شدن با، دوستی کردن با
انگلیسی به انگلیسی
• become friendly with, get connected to; make up, make peace
پیشنهاد کاربران
پیدا کردن رفیق
پیدا کردن دوست
دوست شدن:
He has made friends with the kids on the street.
او دوست شده با بچه های توی خیابون
دوست پیدا کردن:
Jack makes friends easily.
جک به راحتی دوست پیدا میکنه.
He has made friends with the kids on the street.
او دوست شده با بچه های توی خیابون
دوست پیدا کردن:
Jack makes friends easily.
جک به راحتی دوست پیدا میکنه.
Make friends
به معنی:
دوست شدن با
یا
دوستی کردن
یا
دوست پیدا کردن
Make friends with
به معنی:
صمیمی شدن با
یا
ارتباط محکم و قوی یا خوب برقرار کردن با
به معنی:
دوست شدن با
یا
دوستی کردن
یا
دوست پیدا کردن
Make friends with
به معنی:
صمیمی شدن با
یا
ارتباط محکم و قوی یا خوب برقرار کردن با
form friendships with people or animals
در کل، برقراری رابطه محبت و مودت و رفاقت با افراد و حیوانات ر میگن.
یکی از معانی خاصش، سازش کردنه و تو دعوای چند نفر به معنی آشتی کردنه.
امری میگیم: make friends
یعنی آشتی کنین.
در کل، برقراری رابطه محبت و مودت و رفاقت با افراد و حیوانات ر میگن.
یکی از معانی خاصش، سازش کردنه و تو دعوای چند نفر به معنی آشتی کردنه.
امری میگیم: make friends
یعنی آشتی کنین.
I can make friends easily : خیلی راحت میتونم دوست پیدا کنم
کلمات دیگر: