self confident

اعتماد به نفس

با اعتماد به نفس ( صفت )
Example: Ali is a self - confident football player.

اعتماد داشتن به خود -

با اعتماد بنفس ، مطمئن از خود،

متکی به خود

مطمءن بخود

کسی که از خودش مطمئن است
با اعتماد به نفس

با اعتماد به نفس
trusting in one's abilities, qualities, and judgment

کلمهconfidentبه تنهایی به معنای رازدارمیباشد، وقتی باselfهمراه شدبه معنای شخصی که به خودش اعتمادداردکه رازشمارافاش نمیکند، یعنی به خودش باورداردکه دهن لق نیست پس دراینجامعنای ادم مورداعتمادبرای گفتن رازهم معنامیشود.

مطمن به خود

دارای اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، اعتماد به خود

خود باوری_ب خود اعتقاد داشتن

کسی که به توانایی های خودش اطمینان داره
متضاد insecure

شخصی که اعتماد بنفس داره

کسی که به خودش اعتماد داره، با اعتماد به نفس
For example: Janet is a very self - confident young woman. She'll do well at the university.

من اعتماد بنفس بالا دارم