مبدل شده است، پنهان کردن، تغییر قیافه دادن، جامه مبدل پوشیدن، نهان داشتن
disguised
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• hidden, concealed, camouflaged
جملات نمونه
1. disguised as a woman, akbar slipped through the border
اکبر در حالی که خود را به شکل زن درآورده بود از مرز فرار کرد.
2. the mother was unhappy about the untimely marriage of her son, but she disguised her feelings
مادر از ازدواج بی موقع پسرش خرسند نبود ولی احساسات خود را پنهان کرد.
3. She disguised herself in man's clothes.
[ترجمه ترگمان]لباس مردانه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او خودش را در لباس مردانه پنهان کرد
[ترجمه گوگل]او خودش را در لباس مردانه پنهان کرد
4. Minor skin imperfections can usually be disguised with a spot of make-up.
[ترجمه ترگمان]نواقص جزئی پوستی را معمولا می توان با یک نقطه ایجاد تغییر پوشش داد
[ترجمه گوگل]نقص های جزئی پوست معمولا با یک نقطه از آرایش مخفی می شود
[ترجمه گوگل]نقص های جزئی پوست معمولا با یک نقطه از آرایش مخفی می شود
5. They entered the building disguised as cleaners.
[ترجمه ترگمان]وارد ساختمان شدند
[ترجمه گوگل]آنها وارد ساختمان شدند که به عنوان تمیزکننده ها مبدل شده اند
[ترجمه گوگل]آنها وارد ساختمان شدند که به عنوان تمیزکننده ها مبدل شده اند
6. The president was disguised as a peasant.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور مانند یک روستایی تغییر قیافه داده بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به عنوان دهقانی مبدل شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به عنوان دهقانی مبدل شد
7. The king escaped disguised as a girl.
[ترجمه ترگمان]پادشاه با لباس مبدل به عنوان یه دختر فرار کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه به عنوان یک دختر فرار کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه به عنوان یک دختر فرار کرد
8. The bomb was disguised as a package.
[ترجمه ترگمان]بمب به عنوان یه بسته عوض شده
[ترجمه گوگل]این بمب به عنوان یک بسته پنهان شده بود
[ترجمه گوگل]این بمب به عنوان یک بسته پنهان شده بود
9. She disguised herself as a man, but she couldn't disguise her voice.
[ترجمه ترگمان]او خودش را به عنوان یک مرد تغییر داد، اما نمی توانست صدایش را پنهان کند
[ترجمه گوگل]او خودش را به عنوان یک مرد سوگند یاد کرد، اما او نمیتوانست صدایش را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]او خودش را به عنوان یک مرد سوگند یاد کرد، اما او نمیتوانست صدایش را تغییر دهد
10. He disguised himself as a woman.
[ترجمه ترگمان]اون خودشو به عنوان یه زن پنهان کرده بود
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک زن مخفی کرد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک زن مخفی کرد
11. She disguised herself as a boy.
[ترجمه ترگمان]او خودش را به عنوان یک پسر تغییر داد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک پسر تعویض کرد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک پسر تعویض کرد
12. She disguised herself as a man by a false beard.
[ترجمه ترگمان]او خود را به صورت مردی با ریش مصنوعی پنهان ساخته بود
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک مرد با یک ریش غلط مخفی کرد
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک مرد با یک ریش غلط مخفی کرد
13. She disguised the spots on her face with make-up.
[ترجمه ترگمان] اون لکه های روی صورتش رو با آرایش عوض کرد
[ترجمه گوگل]او لکه های صورت را با آرایش مخلوط کرد
[ترجمه گوگل]او لکه های صورت را با آرایش مخلوط کرد
14. In her speech she made several thinly disguised attacks on the president.
[ترجمه ترگمان]در گفتار او چندین حمله به رئیس جمهور کرده بود
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او چند حملات نابجا به رئیس جمهور انجام داد
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او چند حملات نابجا به رئیس جمهور انجام داد
15. The novel is a thinly disguised autobiography.
[ترجمه ترگمان]این رمان یک زندگینامه مختصر پنهان است
[ترجمه گوگل]این رمان یک زندگینامه بی نظیر و پنهان است
[ترجمه گوگل]این رمان یک زندگینامه بی نظیر و پنهان است
پیشنهاد کاربران
در پرده ، پوشیده شده ، در لفافه ، وانمود شده ، ملبس شده ، پنهان شده ، تغییر ظاهر یافته ، منقلب شده ، غیر واقعی
خفیف، ناپیدا
پوشیده در لباس مبدل
تغیر یافته
disguised ( adj ) = تغییر شکل داده شده در پوشش ( مخفی شده ) ، پنهان شده، پوشیده، مخفی ، پوشیده در لباس مبدل، غیر واقعی
Definition = داشتن ظاهری که شکل واقعی را پنهان می کند/
examples :
1 - The extremists entered the building disguised as hospital staff.
افراط گرایان با پوشش به عنوان کارکنان بیمارستان وارد ساختمان شدند.
2 - In Shakespeare's play "Twelfth Night", Duke Orsino falls in love with the disguised Viola.
در نمایش "شب دوازدهم" شکسپیر ، دوک اورسینو عاشق ویولای پوشیده در لباس مبدل می شود.
3 - In the book, the author gives a thinly ( = only slightly ) disguised account of his own early teaching experiences.
در این کتاب ، نویسنده کمی ( = فقط کمی ) گزارش غیرواقعی از تجربه های اولیه آموزش خود را ارائه می دهد.
Definition = داشتن ظاهری که شکل واقعی را پنهان می کند/
examples :
1 - The extremists entered the building disguised as hospital staff.
افراط گرایان با پوشش به عنوان کارکنان بیمارستان وارد ساختمان شدند.
2 - In Shakespeare's play "Twelfth Night", Duke Orsino falls in love with the disguised Viola.
در نمایش "شب دوازدهم" شکسپیر ، دوک اورسینو عاشق ویولای پوشیده در لباس مبدل می شود.
3 - In the book, the author gives a thinly ( = only slightly ) disguised account of his own early teaching experiences.
در این کتاب ، نویسنده کمی ( = فقط کمی ) گزارش غیرواقعی از تجربه های اولیه آموزش خود را ارائه می دهد.
کلمات دیگر: