کلمه جو
صفحه اصلی

recruiter

انگلیسی به فارسی

استخدام کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who drafts or enlists new members (esp. into the armed forces); one who obtains, procurer

جملات نمونه

1. The tele recruiter is prompted by a variety of questions, depending on your answers.
[ترجمه ترگمان]با توجه به پاسخ های شما، جذب کننده از راه دور توسط بسیاری از سوالات تحریک می شود
[ترجمه گوگل]بسته به پاسخ های شما، مجموعه پرسش های متفاوتی از سوالات مختلفی مطرح می شود

2. A recruiter entices the poor and the homeless with promises of employment, good wages, food and shelter.
[ترجمه ترگمان]جذب کننده فقیر و بی خانمان با وعده های استخدام، دست مزد خوب، غذا و سرپناه
[ترجمه گوگل]یک استخدام کننده با وعده های اشتغال، دستمزد خوب، غذا و پناهگاه، فقیر و بی خانمان را مقصر می شمارد

3. In the end, the recruiter kept her job after the merger.
[ترجمه ترگمان]در پایان، جذب کننده کارش را بعد از ادغام نگه داشت
[ترجمه گوگل]در نهایت، استخدام کننده پس از ادغام، شغل خود را حفظ کرد

4. Address the Recruiter: Start your letter with the date.
[ترجمه ترگمان]آدرس the: نامه خود را با تاریخ شروع کنید
[ترجمه گوگل]آدرس Recruiter شروع نامه خود را با تاریخ

5. The executive recruiter, wearing a hairnet and an apron, finally got a customer to tell him what he needed to know: the identity of a technology guru a client had hired Mr.
[ترجمه ترگمان]استخدام کننده اجرایی، که یک hairnet و یک پیش بند پوشیده بود، در نهایت یک مشتری پیدا کرد تا به او بگوید که باید چه چیزی بداند: هویت یک معلم فن آوری که یک مشتری یک مشتری را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]کارکنان اجرایی، با پوشیدن موی سر و پیشانی، در نهایت مشتری را به او گفتند که چه چیزی نیاز به دانستن هویت یک گورو تکنولوژیکی دارد که مشتری او را استخدام کرده است

6. The Recruiter shall be entitled to charge an administration fee for additional work required to process overdue accounts.
[ترجمه ترگمان]The موظف خواهند بود که هزینه اداره برای کار اضافی مورد نیاز برای رسیدگی به حساب های عقب افتاده را مطالبه نمایند
[ترجمه گوگل]کارگزار باید حق دریافت هزینه اداری برای کار اضافی مورد نیاز برای پردازش حساب های عقب افتاده را بپردازد

7. When confronted by a recruiter, show confidence.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با استخدام کننده مواجه می شوید، اعتماد به نفس را نشان دهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که توسط یک استخدام کننده مواجه می شوید، اعتماد به نفس را نشان دهید

8. Keeping medical record from recruiter, who leads himself unable to complete the job position.
[ترجمه ترگمان]نگهداری سوابق پزشکی از جذب کننده که خود را قادر به تکمیل موقعیت شغلی نمی کند
[ترجمه گوگل]نگه داشتن مدارک پزشکی از استخدام کننده، که خود را قادر به تکمیل موقعیت شغل است

9. Most take high-interest loans to pay a recruiter $ 000 for a visa and a job.
[ترجمه ترگمان]اغلب وام های کم بهره برای پرداخت ۱۰۰۰ دلار برای ویزا و یک شغل دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]اغلب وام های با وام بالا را به پرداخت 000 دلار برای ویزا و کار

10. Mr. Recruiter, Tear Down This ATS!
[ترجمه ترگمان]! \"آقای\" recruiter! این ats رو پاره کن
[ترجمه گوگل]آقای Recruiter، ترس پایین این ATS!

11. Ideally, working with a recruiter should be a win - win situation for everyone.
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، کار با جذب کننده باید یک موقعیت برد - برد برای همه باشد
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، کار با کارکنان باید یک موقعیت برنده برای همه باشد

12. An excellent question a recruiter may be inappropriate for an executive.
[ترجمه ترگمان]یک سوال عالی که یک استخدام کننده ممکن است برای یک مدیر اجرایی نامناسب باشد، یک سوال عالی است
[ترجمه گوگل]یک سوال بسیار عالی ممکن است برای یک مدیر اجرایی نامناسب باشد

13. Keeping his criminal record or strike record from recruiter, and have bad behave at scene.
[ترجمه ترگمان]سابقه جنایی خود را در دست داشته باشید و یا با استخدام کننده ثبت کنید و رفتار بدی در صحنه داشته باشید
[ترجمه گوگل]نگه داشتن سابقه جنایی و یا اعتصاب خود را از استخدام کننده، و رفتار بد در صحنه بد است

14. The recruiter greets everyone with a firm handshake.
[ترجمه ترگمان]استخدام کننده با یک دست دادن محکم به همه خوش آمد می گوید
[ترجمه گوگل]کارکنان هرکدام را با یک دست و پا گیر به هم می ریزند

15. For job hunter Toni Unrein, a former executive-level recruiter for Washington Mutual, finding the time to research the companies that interested her was too time-consuming.
[ترجمه ترگمان]تونی Unrein، یک کارمند اجرایی ارشد اجرایی برای شرکت Mutual واشنگتن، در حال یافتن زمان برای تحقیق در مورد شرکت هایی است که علاقه مند هستند او بیش از حد وقت گیر باشد
[ترجمه گوگل]برای شکارچی شغل، تونی یورین، یکی از پرسنل اجرایی سابق واشنگتن مکاتو، پیدا کردن وقت برای تحقیق در مورد شرکت هایی که علاقمند به آن بود، خیلی وقت گیر بود

پیشنهاد کاربران

گزینش کننده، برگزیننده، انتخاب کننده، گُل چین کننده، سربازگیر، هویت شناس، گِله وِژنِ ( کوردی ) ، کِلِک چن ( کوردی ) ، هه ل بژیر ( کوردی ) ، پسندکننده، پسندگر

کار آفرین

استخدام کننده
همکاران

گزینش گر، سرباز گیر

مسئول گزینش

استعدادیاب

مسئول منابع انسانی

استخدام کنندگان

طرحریز


کلمات دیگر: