کسب درآمد
monetisation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of minting money; act of authorizing money for legal use (also monetization)
جملات نمونه
1. Virtually all hyperinflations begin with such monetisation of budget deficits, including Germany's in 1920-2 which explains the Bundesbank's, and now the ECB's, reluctance to lend to governments.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه hyperinflations با چنین monetisation کسری بودجه از جمله آلمان در سال های ۱۹۲۰ - ۱۹۲۰ شروع به کار می کنند این کسری بودجه Bundesbank ها را توضیح می دهد و اکنون بانک مرکزی اروپا بی میلی به قرض دادن به دولت ها را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام بحران های مالی از قبیل کسب درآمد از کسری بودجه آغاز می شود، از جمله آلمان در سال 1920-2 که توضیح می دهد بانکداری Bundesbank، و در حال حاضر ECB، عدم تمایل به قرض دادن به دولت ها
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام بحران های مالی از قبیل کسب درآمد از کسری بودجه آغاز می شود، از جمله آلمان در سال 1920-2 که توضیح می دهد بانکداری Bundesbank، و در حال حاضر ECB، عدم تمایل به قرض دادن به دولت ها
2. In China, it's the other way round. Monetisation comes first, innovation comes later.
[ترجمه ترگمان]در چین، این روش دیگر است نوآوری اول می آید، نوآوری بعدا می آید
[ترجمه گوگل]در چین، این راه دور است کسب درآمد برای اولین بار، نوآوری می آید بعد
[ترجمه گوگل]در چین، این راه دور است کسب درآمد برای اولین بار، نوآوری می آید بعد
3. The market is subject to fierce competition, users are averse to paying for content and rampant copyright violations make monetisation in their home market more difficult than in the US.
[ترجمه ترگمان]بازار در معرض رقابت شدید قرار دارد، کاربران مخالف پرداخت راضی هستند و نقض قوانین کپی رایت در بازار داخلی شان سخت تر از ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]بازار در معرض رقابت شدید قرار می گیرد، کاربران از پرداخت هزینه برای محتوای غافل می شوند و نقض حقوق کپی رایت شده شگفت انگیز باعث می شود کسب درآمد در بازار خانه خود مشکل تر از ایالات متحده باشد
[ترجمه گوگل]بازار در معرض رقابت شدید قرار می گیرد، کاربران از پرداخت هزینه برای محتوای غافل می شوند و نقض حقوق کپی رایت شده شگفت انگیز باعث می شود کسب درآمد در بازار خانه خود مشکل تر از ایالات متحده باشد
4. Widgets and Gadgets have grown in popularity over the past year, and are creating new monetisation opportunities.
[ترجمه ترگمان]widgets و Gadgets در طول سال گذشته محبوبیت پیدا کرده اند و در حال ایجاد فرصت های شغلی جدید هستند
[ترجمه گوگل]ابزارکها و گجتها در سال گذشته محبوبیت بیشتری یافتهاند و فرصتهای کسب درآمد جدید را ایجاد میکنند
[ترجمه گوگل]ابزارکها و گجتها در سال گذشته محبوبیت بیشتری یافتهاند و فرصتهای کسب درآمد جدید را ایجاد میکنند
5. If Germany continued to reject an increase in its own liabilities, debt monetisation through the European Central Bank and eurobonds, the crisis would logically end in a break-up.
[ترجمه ترگمان]اگر آلمان به رد بدهی خود، monetisation بدهی از طریق بانک مرکزی اروپا و اوراق قرضه eurobonds ادامه دهد، بحران به طور منطقی به بن بست می رسد
[ترجمه گوگل]اگر آلمان همچنان به افزایش میزان بدهی های خود، تسویه حساب بدهی از طریق بانک مرکزی اروپا و اوراق قرضه یورو بپردازد، بحران به طور منطقی به شکاف پایان می یابد
[ترجمه گوگل]اگر آلمان همچنان به افزایش میزان بدهی های خود، تسویه حساب بدهی از طریق بانک مرکزی اروپا و اوراق قرضه یورو بپردازد، بحران به طور منطقی به شکاف پایان می یابد
پیشنهاد کاربران
کسب درآمد از محل . . . ، تبدیل به پول کردن . . .
درآمدزایی
پولی سازی
کلمات دیگر: