1. The minister held a press conference in order to pre-empt criticism in the newspapers.
[ترجمه ترگمان]وزیر یک کنفرانس مطبوعاتی به منظور پیش گیری از انتقادات در روزنامه ها برگزار کرد
[ترجمه گوگل]وزیر برگزار شد یک کنفرانس مطبوعاتی به منظور جلوگیری از انتقاد در روزنامه ها
2. At the concluding press conference, both leaders said that the talks had been constructive.
[ترجمه ترگمان]در کنفرانس خبری پایانی، هر دو رهبر گفتند که مذاکرات سازنده بوده اند
[ترجمه گوگل]در کنفرانس مطبوعاتی آخر، هر دو رهبران گفتند که مذاکرات سازنده بوده است
3. The announcement was made in an impromptu press conference at the airport.
[ترجمه ترگمان]این خبر در یک کنفرانس مطبوعاتی ناگهانی در فرودگاه اعلام شد
[ترجمه گوگل]این اعلامیه در یک کنفرانس مطبوعاتی بی نظیر در فرودگاه ساخته شد
4. The press conference was followed by a walkabout and a factory visit.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس مطبوعاتی به دنبال یک بازدید از مردم عادی و یک کارخانه بود
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی به دنبال پیاده روی و بازدید از کارخانه بود
5. In an awkward press conference, Mr King parried questions on the allegations.
[ترجمه ترگمان]در یک کنفرانس مطبوعاتی ناشیانه، آقای کینگ به سوالات خود در مورد این ادعاها طفره رفت
[ترجمه گوگل]آقای کینگ در یک کنفرانس مطبوعاتی ناخوشایند سوالاتی را درباره اتهامات مطرح کرد
6. The press conference was a complete shambles.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس مطبوعاتی هرج و مرج کامل بود
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی یک کامال کامل بود
7. This afternoon the Palestinians held an impromptu press conference.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر فلسطینیان یک کنفرانس مطبوعاتی پیش بینی نشده را برگزار کردند
[ترجمه گوگل]این بعد از ظهر فلسطینی یک کنفرانس مطبوعاتی بی نظیر برگزار کرد
8. He decided to call off his regular press conference.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که کنفرانس مطبوعاتی معمولی خود را لغو کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا کنفرانس مطبوعاتی خود را به طور منظم فراخواند
9. The Minister called a press conference as soon as the results were known.
[ترجمه ترگمان]این وزیر به محض اینکه نتایج اعلام شد یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه نتایج شناخته شد، وزیر یک کنفرانس مطبوعاتی را به عهده داشت
10. He represented to the press conference that the government was to be reorganized in the near future.
[ترجمه ترگمان]او در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد که قرار بود دولت در آینده نزدیک سازمان دهی شود
[ترجمه گوگل]او به کنفرانس مطبوعاتی نشان داد که دولت باید در آینده نزدیک مجددا سازماندهی شود
11. The press conference had to be rescheduled for March 1
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس مطبوعاتی قرار بود برای ۱ مارس برنامه ریزی شود
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی باید برای 1 مارس مجددا برگزار شود
12. Carol held a press conference and declared that she was innocent.
[ترجمه ترگمان]کارول یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد و اعلام کرد که بی گناه است
[ترجمه گوگل]کارول یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد و اعلام کرد که بی گناه است
13. The Green Party held a press conference the next day.
[ترجمه ترگمان]حزب سبز یک کنفرانس مطبوعاتی در روز بعد برگزار کرد
[ترجمه گوگل]حزب سبز روز بعد یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد
14. The police called a press conference to appeal for witnesses.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک کنفرانس مطبوعاتی برای درخواست شاهدان خواند
[ترجمه گوگل]پلیس یک کنفرانس مطبوعاتی برای درخواست شاهدان درخواست کرد
15. Few reporters turned up to his press conference about low pay.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از گزارشگران به کنفرانس مطبوعاتی او در مورد حقوق پایین مراجعه کردند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از خبرنگاران به کنفرانس مطبوعاتی خود درباره کمبود پرداختند