1. his flat looks very classy
آپارتمان او به نظر خیلی شیک و پیک می آید.
2. A girl should be two things: classy and fabulous.
[ترجمه ترگمان] یه دختر باید دو چیز باشه عالی و افسانه ای
[ترجمه گوگل]دختر باید دو چیز طبیعت و افسانه باشد
3. The Dutch team impressed the fans with their classy one-touch football.
[ترجمه ترگمان]تیم هلند هواداران را با فوتبال درجه یک خود تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]تیم هلندی با طرفداران درجه یک فوتبال یک نفره خود را تحت تاثیر قرار داد
4. That's one classy vehicle you've got there.
[ترجمه ترگمان]ماشین درجه یک است
[ترجمه گوگل]این یکی از خودروهای درجه یک شما است
5. The German star put in a classy performance.
[ترجمه ترگمان]ستاره آلمانی در یک نمایش درجه یک قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ستاره آلمانی در یک نمایش با کیفیتی قرار دارد
6. Given the classy surroundings and gracious service, these prices are a steal.
[ترجمه ترگمان]با توجه به محیط اشرافی و خدمات بزرگوارانه، این قیمت ها دزدی هستند
[ترجمه گوگل]با توجه به محیط کلاسیک و سرویس خیریه، این قیمت ها سرقت می کنند
7. His little movie is like a classy infomercial for Shakespeare.
[ترجمه ترگمان] فیلم کوچولوش مثل یه تبلیغ کلاسیک برای شکسپیر بود
[ترجمه گوگل]فیلم کوچک او شبیه یک کلاس تجاری برای Shakespeare است
8. That Cantona was too classy for Leeds.
[ترجمه ترگمان]که \"Cantona\" برای \"لیدز\" خیلی عالی بود
[ترجمه گوگل]این کانتونا برای لیدز خیلی بامزه بود
9. Their wedding was a very classy affair.
[ترجمه ترگمان]عروسی آن ها یک کار بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]عروسی آنها یک روابط بسیار کلاس دار بود
10. The woman, classy, well-presented, thirty-five, is approaching fast-he can't finish the sentence.
[ترجمه ترگمان]زن، با کلاس، خوش لباس، سی و پنج ساله، دارد به سرعت نزدیک می شود - نمی تواند جمله اش را تمام کند
[ترجمه گوگل]زن، مدرن، به خوبی ارائه شده، سی و پنج ساله، به سرعت در حال نزدیک شدن است - او نمیتواند حکم را تمام کند
11. The classy eight-year-old has never before been entered in either race.
[ترجمه ترگمان]این فرد هشت ساله درجه یک هرگز قبل از این وارد این دو مسابقه نشده است
[ترجمه گوگل]کلاس هشت ساله هرگز در هیچ یک از مسابقات وارد نشده است
12. She took us to a very classy seafood restaurant in the old part of the city.
[ترجمه ترگمان]او ما را به یک رستوران غذاهای دریایی بسیار مرفه در قسمت قدیمی شهر برد
[ترجمه گوگل]او ما را به یک رستوران غذاهای دریایی عالی در بخش قدیمی شهر منتقل کرد
13. It was, for the most part, a classy effort.
[ترجمه ترگمان] بیشتر از همه، یه تلاش فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]بیشتر اوقات، یک تلاش درجه یک بود
14. What he did would have looked classy even in today's harder, faster game of thirty odd years later.
[ترجمه ترگمان]کاری که او کرده بود، حتی در روز سخت تر و سریع تر از سی سال اخیر بود
[ترجمه گوگل]حتی در بازی سخت تر و سریعتر سی ساله بعد از آن، آنچه که او انجام داد، حتی در بازی سخت امروز، به نظر می رسید