1. discourse analysis
تحلیل گفتار،تحلیل سخن
2. ordinary discourse
مقال عرفی
3. Sweet discourse makes short days and nights.
[ترجمه samir_8203] سخنرانی جالب روز ها و شب های کوتاهی می سازد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی شیرین روزها و شبه ای کوتاه ایجاد می کنه
[ترجمه گوگل]گفتمان شیرین روزها و شبها را کوتاه می کند
4. He was hoping for some lively political discourse at the meeting.
[ترجمه ترگمان]او امیدوار بود که در این جلسه سخنرانی سیاسی پرشوری داشته باشد
[ترجمه گوگل]او در گفتوگو با برخی از سخنرانی های پر جنب و جوش سیاسی امیدوار بود
5. Gates responds with a lengthy discourse on deployment strategy.
[ترجمه ترگمان]گیتس با یک گفتمان طولانی درباره استراتژی استقرار پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]گیتس با گفتگوی طولانی در مورد استراتژی استقرار پاسخ می دهد
6. She embarked on a discourse about the town's origins.
[ترجمه ترگمان]او شروع به سخنرانی در مورد منشا شهر کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به گفتگو درباره ریشه های شهر کرد
7. No amount of discourse is sadness for the prelude.
[ترجمه ترگمان]هیچ مقدار از گفتمان برای مقدمه غم انگیز نیست
[ترجمه گوگل]بدون گفت و گو غم انگیز برای مقدماتی است
8. We'll discourse on the subject tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب در این باره صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما امشب در مورد این موضوع بحث خواهیم کرد
9. The discourse touches many of the issues which are currently popular.
[ترجمه mey90] گفتمان، بسیاری از مسائل پرطرفدار روز را پوشش می دهد.
[ترجمه ترگمان]این گفتمان بسیاری از موضوعاتی را که در حال حاضر محبوب هستند را لمس می کند
[ترجمه گوگل]گفتمان بسیاری از موضوعاتی را که در حال حاضر محبوب هستند را لمس می کند
10. These were now crystallized in an expanded discourse on male and female sexuality.
[ترجمه ترگمان]این ها اکنون در یک گفتمان گسترده در زمینه روابط جنسی مردانه و مردانه متبلور می شوند
[ترجمه گوگل]اینها در حال حاضر در یک گفتمان گسترده درباره جنسیت مرد و زن ظاهر می شوند
11. All discourse is more or less reciprocal, if only because it is based upon assumptions about receivers.
[ترجمه ترگمان]هر گفتمان بیشتر یا کم تر متقابل است، اگر تنها به این دلیل است که مبتنی بر مفروضات مربوط به گیرنده است
[ترجمه گوگل]تمام گفتمان، بیشتر یا کمتر متقابل است، اگر فقط به این دلیل است که بر اساس مفروضات در مورد گیرندگان است
12. It is likely that in normal discourse, the context of the sentences will help to resolve these potential ambiguities.
[ترجمه ترگمان]این احتمال وجود دارد که در گفتمان طبیعی، زمینه جملات به حل این ابهامات بالقوه کمک کند
[ترجمه گوگل]احتمال دارد که در گفتار عادی، متن جملات به حل این ابهام بالقوه کمک کند
13. These are the bright spots in this 257-page discourse.
[ترجمه ترگمان]اینها نقاط روشن در این گفتمان صفحه ۲۵۷ صفحه هستند
[ترجمه گوگل]این نقاط روشن در این گفتمان 257 صفحه است
14. He shot 3-for-9 and then resumed his ongoing discourse on the march to the playoffs.
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۳ تا ۹ دقیقه به ضرب گلوله کشته شد و سپس سخنرانی در حال پیشرفت خود را در راه دور نهایی ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]او 3 تا 9 گلوله زد و سپس گفتوگوی مداوم خود را در راهپیمایی به مسابقات حذفی ادامه داد
15. Subjectivity becomes contained in discourse: a solution which does not deal adequately with its complicated place in psychology and social relations.
[ترجمه ترگمان]Subjectivity در گفتمان گنجانده می شود: راه حلی که به اندازه کافی با محل پیچیده خود در روان شناسی و روابط اجتماعی سروکار نداشته باشد
[ترجمه گوگل]ذهنیت در گفتمان قرار میگیرد: یک راه حل که با مکان پیچیده آن در روانشناسی و روابط اجتماعی مناسب نیست