کلمه جو
صفحه اصلی

geostrategic

انگلیسی به فارسی

ژئواستراتژیک


انگلیسی به انگلیسی

• of the planning of policies and military operations with consideration of geographic conditions of a certain area

جملات نمونه

1. [Albania, Croatia and Macedonia] occupy critical geostrategic locations and are best situated to deter any efforts by any party to destabilize the Balkans through violence.
[ترجمه ترگمان][ آلبانی، کرواسی و مقدونیه ] موقعیت های کلیدی geostrategic را اشغال کرده اند و برای جلوگیری از هر گونه تلاش توسط هر حزب برای بی ثبات کردن بالکان از طریق خشونت مناسب تر هستند
[ترجمه گوگل][آلبانی، کرواسی و مقدونیه] مکان های جغرافیایی بحرانی را اشغال می کنند و بهترین مکان ها برای جلوگیری از هر گونه تلاش های هر حزبی برای بی ثبات کردن بالکان از طریق خشونت است

2. From the perspective of New Geostrategic, EU now has new boundaries and neighboring countries after its enlargement.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه of جدید، اتحادیه اروپا در حال حاضر مرزه ای جدید و کشورهای همسایه بعد از بزرگ شدن آن دارد
[ترجمه گوگل]از منظر ژئواستراتژیک جدید، اتحادیه اروپا در حال حاضر مرزهای جدید و کشورهای همسایه پس از گسترش آن است

3. Various geostrategic disputes separate Beijing and New Delhi, including a number of sensitive disagreements about areas along their 200-mile border.
[ترجمه ترگمان]اختلافات geostrategic متعددی پکن و دهلی نو را از جمله شماری از اختلافات حساس در مورد مناطق در امتداد مرز ۲۰۰ مایلی خود حل کرده است
[ترجمه گوگل]اختلافات جغرافیای مختلف جدا از پکن و دهلی نو، از جمله تعدادی اختلاف حساس در مورد مناطق در امتداد مرز 200 مایل خود را

4. Whether or not any geostrategic intrigue is at play, there is no doubt that the growing energy diversification movement in the Middle East will have important ramifications for the region.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نیست که جنبش تنوع انرژی در خاور میانه پیامدهای مهمی برای این منطقه خواهد داشت یا نه
[ترجمه گوگل]این که آیا هیچ جرأت جغرافیایی در بازی وجود دارد یا خیر، شکی نیست که جنبش رو به رشد انرژی در خاورمیانه دارای تأثیرات مهمی برای منطقه خواهد بود

5. They are merely pawns in a geostrategic chess match between Islam and the west.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط سربازان پیاده در یک بازی شطرنج geostrategic بین اسلام و غرب هستند
[ترجمه گوگل]آنها فقط در یک مسابقه شطرنج جغرافیایی بین اسلام و غرب پیاده می شوند

6. Pakistan became a country of paramount geostrategic importance to the United States.
[ترجمه ترگمان]پاکستان به عنوان کشوری با اهمیت geostrategic در ایالات متحده تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پاکستان به کشوری مهم از نظر ژئواستراتژیک تبدیل شد به ایالات متحده

7. It is the culmination of national and foreign policy interests that place accumulation of wealth and geostrategic partnerships over the creation of a stable government.
[ترجمه ترگمان]این اوج منافع سیاست خارجی و خارجی است که منجر به انباشت ثروت و شراکت geostrategic در ایجاد یک دولت پایدار می شود
[ترجمه گوگل]این نقطه اوج منافع سیاسی ملی و خارجی است که تجمع ثروت و مشارکت های ژئواستراتژیک را در ایجاد یک دولت پایدار جای می دهد

8. These two countries share one thing in common: They wish each other well in economic terms but not necessarily in political and geostrategic terms.
[ترجمه ترگمان]این دو کشور یک چیز مشترک دارند: آن ها هم در شرایط اقتصادی یکدیگر را دوست دارند اما لزوما در شرایط سیاسی و geostrategic نیستند
[ترجمه گوگل]این دو کشور، یک چیز مشترک را به اشتراک میگذارند: آنها آرزوهای یکدیگر را به لحاظ اقتصادی، اما نه لزوما در شرایط سیاسی و ژئواستراتژیک

9. Their beginnings were fatally compromised by deceptions that congealed into lies, abetted by profound geostrategic misjudgments.
[ترجمه ترگمان]آغاز آن ها به وسیله نیرنگ ها به خطر افتاده بود که به دروغ های، با misjudgments عمیق تکیه کرده بود
[ترجمه گوگل]ابتلا به آنها با فریب هایی که به دروغ بستگی دارد، با سوء تفاهم های ژست استراتژیک عمیق فروکش می کند

10. In the context of the Cold War, battling the spread of communism throughout the Middle East and beyond became the geostrategic glue that bound Washington and Riyadh for half a century.
[ترجمه ترگمان]در زمینه جنگ سرد، با گسترش کمونیسم در سراسر خاور میانه و خارج از آن به glue geostrategic تبدیل شد که مدت نیم قرن به واشنگتن و ریاض می پیوست
[ترجمه گوگل]در چارچوب جنگ سرد، مبارزه با گسترش کمونیسم در خاورمیانه و فراتر از آن، قلمرو ژئواستراتژیک بود که نیم قرن به واشنگتن و ریاض متصل می شد

11. In this sense, these policies while helping Turkey to strengthen its geostrategic position also contributed to Turkeys energy security.
[ترجمه ترگمان]به این معنا، این سیاست ها در حالی که به ترکیه کمک می کنند تا موضع geostrategic خود را تقویت کند نیز به تامین امنیت انرژی turkeys کمک کرده است
[ترجمه گوگل]به این معنی، این سیاست ها در حالی که به ترکیه کمک می کند تا موقعیت ژئواستراتژیک خود را تقویت کند، همچنین به امنیت انرژی بوقلمون کمک می کند

12. Russian papers briefed on the historical evolution geostrategy focus on Putin"s Russia office geostrategic a system studies;"
[ترجمه ترگمان]مقالات روسی در سیر تحول تاریخی تمرکز کرده اند و بر روی دفتر Russia \" در یک مطالعه سیستمی متمرکز شده اند
[ترجمه گوگل]مقالات روسی در زمینه مطالعات ژئوستراتیژیک تکامل تاریخی، بر مطالعات سیستمی بر روی ژئوستراتیژیک دفتر پوتین روسیه تأکید کردند؛

13. It's much more than that. It is also a geostrategic and development issue.
[ترجمه ترگمان]خیلی بیشتر از این این یک مساله geostrategic و توسعه نیز هست
[ترجمه گوگل]خیلی بیشتر از این است این یک مساله جغرافیایی و توسعه است

پیشنهاد کاربران

ژئواستراتژیک، منطقه جغرافیایی راهبردی:
به یک منطقه جغرافیایی اطلاق می شود که از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی از اهمیت بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار است. به عنوان مثال تنگه هرمز برای ایران �ژئواستراتژیک� و ژئوپلیتیک محسوب می شود چرا که این تنگه به عنوان مسیر مطمئن انتقال انرژی ( نفت و گاز ) کشورهای غرب آسیا به اقصی نقاط دنیا و نیز برای حمل و نقل کالاهای تجاری به شمار می رود.

راهبردی - جغرافیایی


کلمات دیگر: