1. an intricate problem
مسئله ی بغرنج
2. the intricate designs on a butterfly's wing
طرح های ظریف بال پروانه
3. the intricate structure of a computer chip
ساختار ریزآراسته ی یک تراشه ی کامپیوتر
4. The watch mechanism is extremely intricate and very difficult to repair.
[ترجمه نسترن] سازوکار ساعت بی نهایت پیچیده و تعمیر آن بسیار دشوار است.
[ترجمه ترگمان]تعمیر مکانیسم ساعت بسیار پیچیده است و تعمیر آن بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]مکانیزم تماشای بسیار پیچیده و بسیار دشوار است
5. I have a novel with an intricate plot.
[ترجمه ترگمان]من یک رمان با یک طرح پیچیده دارم
[ترجمه گوگل]من یک رمان با طرح پیچیده دارم
6. He sat on his heels, weaving an intricate cat's cradle of thread for the ship's rigging.
[ترجمه ترگمان]او روی پاشنه پا نشسته بود و یک گهواره ظریفی از نخ برای بادبان های کشتی می بافت
[ترجمه گوگل]او بر روی پاشنه خود نشسته بود، یک گه گنده گربه پیچیده ای برای چانه زدن کشتی
7. The quilt has pretty, scalloped edges and intricate quilting.
[ترجمه ترگمان]لحاف خوب و چسبان و quilting پیچیده است
[ترجمه گوگل]چنگال دارای لبه های زیبا، لبه های ناگهانی و پیچیده پیچیده است
8. He knows his way around the intricate maze of European law.
[ترجمه ترگمان]او راه خود را در میان هزارتوی پیچیده قانون اروپا می داند
[ترجمه گوگل]او راه خود را در پیچ و خم پیچیده قانون اروپا می داند
9. His new play, Arcadia, is as intricate, elaborate and allusive as anything he has yet written.
[ترجمه ترگمان]قرارگاه جدید او، قرارگاه ما، به مثابه چیزی پیچیده و استادانه است، به طوری که هنوز در آن نوشته نشده است
[ترجمه گوگل]بازی جدید او، Arcadia، به عنوان چیزی است که هنوز نوشته شده است، پیچیده، دقیق و پیچیده است
10. The prisoners designed the intricate escape.
[ترجمه ترگمان]زندانی ها نقشه فرار پیچیده رو طراحی کردن
[ترجمه گوگل]زندانیان فرار پیچیده را طراحی کردند
11. The building has intricate geometric designs on several of the walls.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان دارای طرح های هندسی پیچیده ای روی چندین دیوار است
[ترجمه گوگل]این ساختمان دارای طرح های هندسی پیچیده در چندین دیوار است
12. The farmers use an intricate system of drainage canals.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از یک سیستم پیچیده از کانال های زه کشی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان از یک سیستم پیچیده کانال های زهکشی استفاده می کنند
13. Human behaviour is always an intricate blend of the universal and factors more specific to the individual.
[ترجمه ترگمان]رفتار انسان همیشه ترکیب پیچیده ای از عوامل و عوامل بسیار خاص فرد است
[ترجمه گوگل]رفتار انسانی همیشه ترکیبی پیچیده از جهانی و عوامل خاص برای فرد است
14. A fine old wooden chest covered with intricate brass, nail-head designs was discovered, cleaned and placed in the hall.
[ترجمه ترگمان]یک صندوق چوبی کهنه و کهنه که با ورقه های برنجی ظریف پوشیده شده بود، پیدا شد، تمیز شد و در سرسرا قرار گرفت
[ترجمه گوگل]قفسه سینه چوبی زیبا با پوشش پیچیده برنجی، طراحی ناخن سر کشف، تمیز و قرار داده شده در سالن است