بی گناهانه، ازروی بی گناهی، ازروی بی تقصیری، ازروی سادگی
innocently
بی گناهانه، ازروی بی گناهی، ازروی بی تقصیری، ازروی سادگی
انگلیسی به فارسی
بی گناه
انگلیسی به انگلیسی
• in an innocent manner; guiltlessly; harmlessly; naively, simply, without sophistication
جملات نمونه
1. He had innocently blundered into a private dispute.
[ترجمه ترگمان]او بی آن که حرفی بزند وارد بحث خصوصی شد
[ترجمه گوگل]او بی گناه به اختلافات خصوصی گریخت
[ترجمه گوگل]او بی گناه به اختلافات خصوصی گریخت
2. The baby gurgled innocently on the bed.
[ترجمه ترگمان]نوزاد بی آن که چیزی بگوید از روی تخت به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]این بچه بی گناه بر روی تخت گور شده است
[ترجمه گوگل]این بچه بی گناه بر روی تخت گور شده است
3. By innocently lying to detectives, she'd put herself in an invidious position .
[ترجمه ترگمان]او معصومانه به کارآگاه ها دروغ گفته بود و خود را در وضع ناخوشایندی قرار داده بود
[ترجمه گوگل]با بیگناهی دروغ گفتن به کارآگاهان، او خود را در یک موقعیت مضحک قرار داد
[ترجمه گوگل]با بیگناهی دروغ گفتن به کارآگاهان، او خود را در یک موقعیت مضحک قرار داد
4. He said he had obtained the television innocently, not knowing it had been stolen.
[ترجمه ترگمان]او گفت که بدون اینکه بداند دزدیده شده است، تلویزیون را گرفته بود
[ترجمه گوگل]او گفت که تلویزیون بی گناه را به دست آورد، و نه دانستن آن به سرقت رفته است
[ترجمه گوگل]او گفت که تلویزیون بی گناه را به دست آورد، و نه دانستن آن به سرقت رفته است
5. 'Oh, Sue went too, did she?'I asked innocently.
[ترجمه ترگمان]اوه، سو هم رفته، مگه نه؟ معصومانه پرسیدم:
[ترجمه گوگل]'اوه، سو نیز رفت، آیا او؟' من بی گناه پرسیدم
[ترجمه گوگل]'اوه، سو نیز رفت، آیا او؟' من بی گناه پرسیدم
6. He remembered how innocently they had discussed which natives they would blow to smithereens and which they would grant a reprieve to.
[ترجمه ترگمان]او به یاد می آورد که چقدر معصومانه درباره آن صحبت کرده بودند که بومیان آن ها را تکه تکه خواهند کرد و آن ها را از این فرصت محروم خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او به یاد می آورد که چگونه بیگناهان آنها را مورد بحث قرار داده بود که بومیان آنها را به smithereens ضربه و که آنها را به متوقف کردن به
[ترجمه گوگل]او به یاد می آورد که چگونه بیگناهان آنها را مورد بحث قرار داده بود که بومیان آنها را به smithereens ضربه و که آنها را به متوقف کردن به
7. Anne, smiling innocently, handed the guard a couple of donuts on the way by.
[ترجمه ترگمان]آن در حالی که لبخندی معصومانه بر لب داشت چند عدد دونات را به دست پلیس داد و گفت:
[ترجمه گوگل]آن، لبخند زدن بی گناه، گارد را به زور چند زوج دونات به دست آورد
[ترجمه گوگل]آن، لبخند زدن بی گناه، گارد را به زور چند زوج دونات به دست آورد
8. That accomplishment, begun innocently enough, now likewise attracts hundreds of visitors a year.
[ترجمه ترگمان]این موفقیت، معصومانه آغاز شده است، و اینک صدها نفر را در سال به خود جذب می کند
[ترجمه گوگل]این دستاورد، به اندازه کافی بی گناه آغاز شده است، در حال حاضر نیز صدها بازدید کننده در سال جذب می کند
[ترجمه گوگل]این دستاورد، به اندازه کافی بی گناه آغاز شده است، در حال حاضر نیز صدها بازدید کننده در سال جذب می کند
9. As her mouth fell innocently open and her body relaxed, Ludovico Castelfranco examined her closely.
[ترجمه ترگمان]وقتی دهانش معصومانه باز شد، بدنش آرام گرفت و بدنش آرام گرفت و با دقت او را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]لودوویکو Castelfranco به عنوان دهان او بی گناه باز شد و بدن او آرام شد، او را از نزدیک بررسی کرده است
[ترجمه گوگل]لودوویکو Castelfranco به عنوان دهان او بی گناه باز شد و بدن او آرام شد، او را از نزدیک بررسی کرده است
10. He always seemed to say innocently exactly the wrong thing at the most inopportune moment.
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می رسید که او دقیقا در لحظه نامناسب کار اشتباهی را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر می رسد بی گناه دقیقا چیزی اشتباه را در لحظه ای نامطلوب می گوید
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر می رسد بی گناه دقیقا چیزی اشتباه را در لحظه ای نامطلوب می گوید
11. They marched innocently off to the Pentagon to try to levitate it and put flowers in rifle barrels.
[ترجمه ترگمان]آن ها معصومانه به طرف پنتاگون رفتند تا آن را بالا بیاورند و در بشکه های تفنگ قرار دهند
[ترجمه گوگل]آنها به صورت بی گناه به پنتاگون رفتند تا سعی کنند آن را بپوشند و گل ها را در بشکه های تفنگ بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها به صورت بی گناه به پنتاگون رفتند تا سعی کنند آن را بپوشند و گل ها را در بشکه های تفنگ بگذارند
12. A firm which innocently seeks to lower costs and improve product quality may simultaneously be making it harder for entry to occur.
[ترجمه ترگمان]شرکتی که معصومانه به دنبال هزینه های کم تر و بهبود کیفیت محصول است، ممکن است به طور همزمان آن را برای ورود سخت تر کند
[ترجمه گوگل]شرکتی که بی گناه به دنبال کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت محصولات می باشد، به طور همزمان باعث ورود به بازار می شود
[ترجمه گوگل]شرکتی که بی گناه به دنبال کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت محصولات می باشد، به طور همزمان باعث ورود به بازار می شود
13. But ignoring them - willfully or innocently - can result in deep embarrassment and lost business.
[ترجمه ترگمان]اما نادیده گرفتن آن ها - عمدا یا معصومانه - می تواند منجر به شرمندگی عمیق و از دست دادن کسب وکار شود
[ترجمه گوگل]اما نادیده گرفتن آنها - به طور آگاهانه یا بی گناه - می تواند باعث خجالت عمیق و کسب و کار شود
[ترجمه گوگل]اما نادیده گرفتن آنها - به طور آگاهانه یا بی گناه - می تواند باعث خجالت عمیق و کسب و کار شود
14. His phrasing innocently mixes sight and sound.
[ترجمه ترگمان]گفته هایش معصومانه و صدا را درهم می آمیزد
[ترجمه گوگل]عباراتش بی گناه بینایی و صدا را مخلوط می کند
[ترجمه گوگل]عباراتش بی گناه بینایی و صدا را مخلوط می کند
پیشنهاد کاربران
معصومانه
مثل بچه ها
ساده لوحانه - خوش باورانه
معصومانه
# She smiled innocently
# Have I done something wrong? she asked innocently
# She smiled innocently
# Have I done something wrong? she asked innocently
کلمات دیگر: